بازی پارسیان - خرید

سایت جهت درج انواع مطالب و انتقال پیج رنک ساخته شده است

بازی پارسیان - خرید

سایت جهت درج انواع مطالب و انتقال پیج رنک ساخته شده است

شبیه سازی انسان

"شبیه سازی هنگامی شکل گرفت که یک دانشمند اسکاتلندی توانست گوسفندی بنام Dollyرا در سال ۱۹۹۷ شبیه سازی کند. پخش خبر این واقعه مهم توجه محافل پزشکی، مذهبی، سیاسی و ... را در جهان به خود جلب کرد بگونه ای از این واقعه علمی اغلب بعنوان نقطه عطف علم در سال ۱۹۹۷ یاد می شود.

شبیه سازی چیست؟
عموما" هنگامی که خبرگزاری ها و رسانه ها خبرهای جنجالی شبیه سازی را منتشر میکنند عموما" منظورشان شبیه سازی به حالت تولد طبیعی می باشد. با این وجود باید اضافه کرد که امروزه انواع مختلف تکنولوژیهای شبیه سازی مطرح می باشد که توسط آنها - از لحاظ تئوریک - می توان به دوقلوی ژنتیکی یک موجود زنده یا هر ارگانیسم دیگری دست پیدا کرد.در این ارتباط درک اولیه از انواع روشهای شبیه سازی کمک بسیاری خواهد کرد تا بتوانیم در مقابل این اخبار تصمیم گیری کنیم که آیا این اعمال مخالف مسائل اخلاقی هست یا خیر.
- شبیه سازی DNA
این روش که در اصطلاح علمی DNA Cloningیا Molecular Cloning
و یا Gene Cloningگفته می شود عبارت است از مجموعه عملیاتی که توسط آن قسمتی از DNAموجود مورد علاقه که قرار است شبیه سازی شود، به یکی از انواع موجودات ارگانیکی خود تکثیر منتقل می شود. معمولا" از باکتری های خود تکثیر یا Bacterial Plasmidها برای اینکار استفاده می شود.طی این شرایط DNAمورد علاقه توسط یک میزبان پردازش و تکثیر می شود. این تکنولوژی تقریبا" از سال ۱۹۷۰ استفاده می شود و از معمولترین فعالیت ها در آزمایشگاه های زیست شناسی می باشد. در این روش، دانشمندان معمولا" از ژن های خاصی برای کپی از یک ژن خاص استفاده می کنند. -
شبیه سازی از طریق تولدبه این روش Reproductive Cloning
گفته می شود که بعنوان مثال توانایی تولید حیوانی را دارد که دارای DNAمشخص می باشد. این DNAممکن است از یک حیوان زنده کنونی گرفته شود و یا حتی از بقایای یک حیوان مرده مربوط به سالهای دور.
گوسفندی که راجع به آن صحبت کردیم از این روش شبیه سازی شد. دانشمندان طی مجموعه عملیاتی که بنام Somatic Cell Nuclear Transfer
- به معنی انتقال هسته سلولهای کالبدی - مشهور است، مشخصات ژنتیکی موجود مورد نظر را به نطفه ای که تمام خواص ژنتیکی آن برداشته شده است منتقل می کنند. البته نطفه جدید باید تحت مراقب های خاص الکتریکی و شیمیایی باشد تا توانایی تکثیر را داشته باشد. پس از آنکه جنین به حد قابل قبولی از رشد رسید، آنرا به داخل رحم یک حیوان ماده منتقل می کنند و از آن به بعد به رشد طبیعی خود تا تولد ادامه می دهد.یا هر حیوان دیگری که با این روش ساخته شود دقیقا" مشابه موجود مورد نظر نخواهد بود چرا که برخی از ویژگی های نطفه از همان ابتدای شکل گیری از پدر و مادر به نطفه منتقل می شوند. اما موفقیت پروژه Dollyدر این بود که نشان داد سلولهای DNAیک حیوان بالغ می تواند برای رشد یک نطفه مورد استفاده قرار گیرد. تا قبل از این دانشمندان تصور می کردند سلولهایی که رشد می کنند و بالغ می شوند بسیاری از خواص اولیه خود را از دست می دهند و دیگر توانایی رشد از ابتدا را ندارند. Dollyدر سال ۲۰۰۲ هنگامی که شش ساله بود از دنیا رفت، علت مرگ او ناراحتی و بیماری در ناحیه ریه اعلام شد. دانشمندان هنوز نمی دانند که بیماری او ناشی از متفاوت بودن نوع تولد او دارد و یا اینکه یک بیماری عادی بود که ممکن است گریبانگیر هر جانداری شود.
- شبیه سازی جنین به این روش
Embory Cloningیا Therapeutic Cloningگفته می شود که در آن جنین انسان برای تحقیق در آزمایشگاه شبیه سازی می شود. اهمیت این موضوع در آن نیست که یک انسان، مشابه فرد مورد نظر ساخته شود بلکه هدف آن است که با بررسی و آزمایش روی جنین شبیه سازی شده بتوان نارسایی ها و بیماری های مربوط به انسان را تحلیل کرده و در حد امکان به روشهایی برای جلوگیری از بروز آنها قبل از تولد دست یافت.در این روش پس از گذشت حدود پنج روز از شکل گیری نطفه، سلولهای خاصی از آن - که سلولهای بنیادی یا Stem Cellsنام دارد - برای شبیه سازی یا آزمایش برداشته می شود که با این عمل به جنین صدماتی وارد خواهد شد. (احتمالا" ریشه اصلی بحث بر سر مسائل اخلاقی نیز به همین جا بر می گردد.) این سلولها تقریبا" توانایی تولید هر نوع سلولی در بدن انسان را دارند و دانشمندان با استفاده از این سلولهای خاص امیدوار هستند که روزی بتوانند درمان قطعی بیماری های قلبی، انواع سرطان، آلزایمر و ... را پیدا کنند.
در نوامبر سال ۲۰۰۱ یک دانشمند از مرکز تحقیقات پیشرفته سلولی
(Advanced Cell Technologies)در ماساچوست اعلام کرد که توانسته است اولین جنین انسان را به منظور انجام تحقیقات در باره بیماری های انسان، شبیه سازی کند. آزمایش های این دانشمند بر روی هشت سلول انجام گرفت که از میان آنها فقط سه عدد شروع به تقسیم شدن نمودند و در نهایت یکی از آنها توانست فقط به شش تقسیم شود. بنابر این همانگونه که مشاهده می کنید هنوز راه درازی برای شبیه سازی یک انسان وجود دارد.
آیا ممکن است روزی انسان شبیه سازی شود؟بسیاری از محافل سیاسی، مذهبی و حتی دانشمندان با فشارهایی که به کنگره آمریکا وارد کرده اند در صدد تصویب لایحه ای هستند که هرگونه تحقیق و فعالیت در این زمینه را ممنوع کند.اما جدای این مسائل با توجه به هزینه بسیار بالا و درصد کم موفقیت در شبیه سازی حیوانات (بین یک تا دو درصد) که به علت دانش کم در باره روش "شبیه سازی از طریق تولد" می باشد هر گونه تلاش برای تولید انسان از این روش در حال حاضر با شکست روبروه خواهد شد. بخصوص که پس از تولد حیوانات شبیه سازی شده، حدود ۳۰% از این حیوانات که زنده بدنیا می آیند، دارای ناتوانی های بارز جسمی و مشکلات جدی پس از تولد می باشند. دانشمندان عوارض مشابهی را برای شبیه سازی انسان از این روش پیش بینی می کنند.نکته مهم دیگر وضعیت فکری و روحی انسان می باشد که هنوز بصورت یک سئول بزرگ پیش روی دانشمندان می باشد. شاید برای یک گوسفند خیلی مهم نباشد که نتواند درست فکر کند یا تصمیم بگیرد اما این موضوع بطور قطع برای انسان بسیار مهم می باشد چرا که یک انسان سالم فقط به بدن سالم نیاز ندارد.بنابراین بنظر می رسد که در حال حاضر به دلیل ضعف تکنولوژی و دانش و نیز نبود توافق میان جناح ها و گروه های مختلف درگیر در جهان عملا" هیچ دانشمندی به خود اجازه انجام آزمایش برای شبیه سازی انسان از طریقReproductive Cloningرا نمی دهد
"

سنتور ، صدای ستارگان آسمان ایران زمین

"به نظرم غرور آفرین آمد.حیفم آمد سکوت اختیار کرده و بهانهء نوشتن مقاله ای نو را نادیده بگیرم.آنجایی که خانم یانچین ژاهو قبل از اجرای برنامهء سنتور نوازی خویش در جشنوارهء جهانی سنتور در ایران چنین آغاز به سخن کرد:« یانچین به زبان چینی به معنی سنتور است و همانطوری که می بینید نام من هم یانچین است . من تاریخ سه هزارساله سنتور را به کشوری آورده ام که خود منشأ سنتور است .» آری چنبن است .ایران زادگاه سنتور و نه تنها زادگاه سنتور بلکه زادگاه فرهنگ و هنری است غنی که در مرزهایش نگنجید و سنتور گواهی است بر این ادعا.

امروزه در اکثر کشورهای جهان از جمله مجارستان چک اسلواکی اکراین انگلیس لهستان رومانی سوییس و یونان ...*۱ می توان صدای آسمانی سنتور را شنید."صدایی که صدای ستارگان آسمان ایران زمین است همچنانکه صدای همه سنتورها در دنیا." در مورد پیدایش واژه سنتور دو نظریه وجود دارد: ۱-تبدیل واژه سانتیر به سنتیر و سنتیر به سنتور( سانتیر به معنی خواندن در مورد خداوند است ) ۲-آمدن کلمهء سنتور از کلمهء سنت( یعنی ۱۰۰ سیم دارد) """در مورد پیدایش و تاریخچهء حرکت این ساز در پهنه ء گیتی""" ابداع سنتور را به فارابی نسبت داده اند اما نام این ساز بارها در کتب قدبمی تر از دورهء حیات فارابی آمده است.ابوالحسن علی بن حسین مسعودی تاریخ نگار مشهور در شرح اوضاع موسیقی در دورهء ساسانیان هنگام نام بردن از سازهای متداول موسیفی ساسانی واژهء سنتور(سنطور)را ذکر می کند.ولی این آغاز تاریخ سنتور نیست.می بایست یادی کرد از کهن ترین آثار بجای مانده از این ساز در سنگ تراشیهای آشور و بابلیان(۵۵۹ سال پیش از میلاد مسیح) و یا در آثارهء تاریخی شوش. سنتور در زمان‌های بسیار دور حرکت خویش را ابتدا از ایران به سوی کشورهای آسیایی و سپس به دیگر نقاظ جهان آغاز نمود.پرواضح است که در روند این سفر تغییراتی در شکل و شمایلش و حتی بسته به زبان هر منظقه تغییراتی در نامش ایجاد شد.به عنوان مثال این ساز را در کشور چین*۲ یانچین در انگلستان باتر فلای ها، در آلمان و اتریش مک پر،در امریکا زیتر در هندوستان و چندی دیگر از کشورهای آسیایی سنتور در مجارستان و بلاروس سیمبالوم در اکراین سیمبالی و در اسلواکی سیمبال می نامند. خانم ویکتوریا هرنچار در مورد تاریخ سنتور در اروپا چنین می گوید*۳ سنتور در قرون وسطی(از قرن ۹ تا ۱۳میلادی) توسط اقوام مهاجر از آسیا(ایران) به اروپا آورده شد و تا قرن پانزدهم میلادی در هر کشور اروپایی از آن استفاده می شد.در قرن ۱۹ میلادی تغییراتی در ساختمان این ساز توسط شخصی بنام شوندا ایجاد شد نظیر تعبیه پایه و پدال برای آن .توسط پدال طنین صدا قطع می شود و باقی نماندن طنین صدا در آکوردهای مختلف ایجاد مشکل نخواهد کرد بنابراین امکان استفاده از آن در موسیقی کلاسیک فراهم شد.آهنگسازان بزرگی مانند فرانس لیست و کودائی آثار بسیاری با همراهی این ساز خلق کردند.لازم به ذکر است که در قرن ۱۹ میلادی سنتور به اپـــرا هم راه یافت . در قرن ۱۵ میلادی ابعاد سنتورهای رایج در اروپا به اندازهء ابعاد امروزی سنتور در ایران بودند با وسعت صدایی دو و نیم اکتاو. ولی با گذشت زمان و تعبیه پدال و استفاده از آن در موسیقی کلاسیک لزوم افزایش این ابعاد احساس گردید .تا بدان جا که امروزه سنتورهای اروپایی بعضا دارای ۵ اکتاو وسعت صدا می باشند. و اما نگاهی به فصل جدید سنتور در ایران سنتورهای امروزی در ایران به همان شکل و شمایل قرن پانزدهمی خویش باقی مانده اند و انگار گذر زمان نتوانسنه هیچ تغییری در ساختار آنان ایجاد نماید.هر چند در قرن اخیر موسیقی دانهای ایرانی نیز دست به تلاشهایی مبنی بر تغییر در ساختار سنتور زدند.(ساختن سنتورهایی با وسعت صدایی بیشتر در ابعاد بزرگتر ،ایجاد پدال برای سنتور ،ساخت سنتورهای باس ،ایجاد شرایطی که بتوان با سنتور گامهای کروماتیک اروپایی را نواخت و ...)حتی این تغییرات به حدی بود که ما را دارای دو سبک و شیوهء مختلف کرد. یکی سبک و شیوهء سنتی و کلاسیک و دیگری شیوهء مدرن.اما نکتهء جالب اینجاست ، که ما سنتورهای مدرنمان ، همچنان همان سنتورهای قدیمی مان هستند .انگار ذوق ایرانی هیچ دلش نمی آید که تغییری در آن بدهد. در هر حال بگذارید پایان این مقاله را اختصاص به نقل قولی از هانری ماسه، شرق شناس شهیر، بدهم : "موسیقی ایرانی همانطور که منشاء موسیقی مشرق زمین است باید روزی موجب افتخار ایران باشد و ایرانی ها به جای تقلید از موسیقی غربی باید همت کنند امثال سماعی را به جهانیان معرفی کنند و این نوای جان بخش را به گوش عالمیان برسانند."

تیترها جای متن را می گیرند !

باید خود را از قید کلمات آزار دهند و تعارفات بی پایان خلاصی بخشیم و به اصل مطلب بپردازیم در غیر این صورت در دنیای مجازی مطالب مان خواننده ایی نخواهد داشت

اینترنت همه چیز را تحت شعاع خود قرار داده است حوزه های مختلف علمی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی و غیره …. اما فکر می کنم مهمترین حوزه ایی که تحت تاثیر دنیای مجازی قرار گرفته است حوزه ادبیات است . همانگونه که می دانیم مهمترین خصیصه اینترنت سرعت در داده ها و انتقال سریع آنهاست . کدهایی که در برگیرنده حجم عظیمی از اطلاعات هستند . موتورهای جستجو وظیفه سرچ آن چه شما در ذهن دارید را بر عهده دارند . آنها برای انتقال پیام به هیچ چیز جز همان کلمات کلیدی که شما نوشته اید نمی پردازند شاید اگر به جای سرچ ، همین سئوال را از فرد آگاهی بپرسید برای شما ساعت ها مقدمه چینی کند و یا اصلا بگوید شما باید فلان حوزه ها را بیاموزید و بعد به دنبال این پاسخ باشید . احساسات ، عواطف و حتی دانش آنها باعث می شود بسیاری از چیزها را به شما نگویند اما موتورهای جستجو نه احساس دارند و نه به میزان اطلاعات و جنسیت شما کار دارند آنها یک راست شما را به سوی موضوعی که جستجو کرده اید می کشانند ، آن هم با کلی مطلب در مورد یک موضوع ، مطالعه این پاسخ ها می تواند به شما یک دید کلی از آن چه در ذهن دارید ارایه نماید. بسیاری اوقات شما به دنبال املا و یا معنای یک کلمه هستید موتور جستجو داده هایی را به شما می دهد که با استفاده از همان داده ها مشکل تان حل می شود و دیگر نیازی نیست حتی وارد سایت های مربوطه شوید . در اینجا آنچه توانسته کار شما را راحت و سریع کند تیتریست که پاسخ شما در آن قرار دارد . پس شما به یک عصاره دست یافته اید . آیا حس کرده اید که شوق و اشتیاق نسل امروز نسبت به خواندن رمان های طولانی شدیدا کم شده است ؟ دگر جوانان نمی توانند ساعتها وقت بگذارند که توده عظیمی از نوشته ها را دنبال کنند . نویسندگان داستانهای بلند به اساطیر نویسندگی می پیوندند و جای آنها را نویسندگانی نظیر پائولو کوئلیو می گیرند چرا که داستانهای کوئلیو تنها چند سطر است . بدون کوچکترین وقت کشی انگیزه و ایده فکری خویش را منتقل می سازد . در حوزه فلسفه و جامعه شناسی هم همین اتفاق افتاده ، دیگر جوانان نوشته های فیلسوفانی نظیر شوپنهاور و یا فردریش نیچه را در کتابهای آنها جستجو نمی کنند جملات و چکیده سخنان آنها جای کتابهای قطور آن ها را گرفته است اسقبال از نوشته های جبران خلیل جبران هم به همین خاطر است چون خلاصه و زیباست متفکرین و اندیشمندانی همچون ارد بزرگ و یا دالایی لاما هم پاسخ دهنده به نیازهای فکری جوانان به همین شیوه هستند در وادی شعر هم کدگرایی نمود یافته است اشعار کوتاه شدیدا مورد استقبال قرار گرفته و در این راه اشعار حکیمانی نظیر فردوسی ویا سعدی هم در حد یک بیت و یا حتی در حد یک مصرع مورد استفاده قرار می گیرد . در حوزه اطلاع رسانی و اخبار هم می بینید : در بسیار از روزنامه ها و یا سایتهای خبری شورایی تحت عنوان شورای تعیین تیتر وجود دارد . کمبود زمان و گذرایی چشم مخاطب بر روی مطالب باعث شده تیتر ها بسیار داغ و پر حرارت باشند تا مخاطب را به خواندن متن ترغیب کنند تازه در این مرحله هم متولیان اخبار فهمیده اند که مخاطب بدنبال چکیده خبر است و نه اصل خبر ! برای همین یک چکیده و خلاصه اول هر خبر می گذارند تا مخاطبی که زمانی برای صرف وقت ندارد پی به اصل جریان ببرد . سخنرانی های طولانی هم دیگر خریداری ندارد امروزه سیاستمداران بجای آن به مصاحبه های متنوع و تیتر وار می پردازند تا مخاطب خسته نشود . صدا و سیما هم به جای پخش کردن سخنرانی های طولانی به ارایه گزیده های آنها بسنده می کند . اینترنت تعارفات را برداشته و به همه گوشزد می کند که دنیای امروز دنیای ثانیه ها و چکیده ها ست . شاید بهتر باشد من هم به این بحث در همین جا خاتمه بخشم چون هدفم این بود که بگویم (( باید خود را از قید کلمات آزار دهند و تعارفات بی پایان خلاصی بخشیم و به اصل مطلب بپردازیم در غیر این صورت در دنیای مجازی مطالب مان خواننده ایی نخواهد داشت )) اکرم صادقی http://nokte.tumblr.com "

مهندسی معدن

"مقدمه) معدنکاری از زمانهای بسیار دور وقتی که انسان نمی توانسته از وسایل روز استفاده بهینه داشته باشد بسیار رایج است. در ذیل این مقدمه به ذکر مبانی معدنکاری و نیز جایگاه رشته مهندسی معدن بطور اجمالی پرداخته می شود.

مبانی معدنکاری: معدنکاری و استفاده از مواد معدنی , قدمت هزاران ساله دارد یعنی از زمانی که بشر طلا را در معادن روباز و یا رودخانه ها کشف و با وسایل ابتدایی استخراج کرد. به معدنکاری پرداخت کاری که در آن زمان با وسایل ابتدایی و هزینه ای کم امکان پذیر بود و به همین دلیل نیاز به دانش و تخصص خاصی نداشت اما امروزه معدنکاری حرفه ای بسیار پیچیده و پرهزینه است چرا که اکنون معادن , عمیق تر , لایه های غنی , تهی تر و عیار فلز کانه ها کمتر شده است ودر مواردی ذخایر نفت و کانه های طلا , نقره , جیوه و حتی آهن کاملاً ازبین رفته اند و به همین دلیل برخلاف گذشته که گاه افراد عامی با یک بیل و کلنگ و چند دینامیت به سراغ معادن می رفتند و موفق به کشف ذخایر غنی معدنی می شدند امروزه مکتشفین و کارشناسان معادن هر کشور برای کشف و استخراج مواد معدنی باید مجهز به دانشی باشند که در رشته مهندسی معدن تدریس می شود و در آن به اکتشاف و ارزیابی ذخایر معدنی ، روش های استخراج بهینه و ارزیابی سیستم های نگهداری زیرزمینی و یا روزمینی در طول مدت بهره برداری از معدن می پردازند.در کشور ما نیز مواد معدنی پایه استوار صنایع هستند. استقلال ، بی نیازی اقتصادی و پیشرفتهای همه جانبه تا حدی در گروی شیوه استخراج و کاربرد مواد معدنی است و از آنجا که پژوهش ها و کاوشهای پیگیر برای شناسایی و بهره برداری از معادن در زمره مهمترین اهداف بشمار می روند می باید با تهیه و اجرای برنامه های مناسب و فراگیر و تلاش مداوم بر آن بود تا در آینده ای نزدیک بتوان نیازهای تمام شاخه های صنایع داخلی را در همین منابع فراهم آورد و زمینه را برای گسترش صنایع مختلف آماده و در نتیجه ارز مورد نیاز کشور را تامین کرد. مهندسی معدن و جایگاه اقتصادی آن: رشته مهندسی معدن به لحاظ دربرداشتن کلیت خاص درباره چند رشته مهندسی دیگر می تواند در تصدی امور اجرایی و فنی بسیار کارآمد باشد از جمله این زمینه ها به جز موارد خاص معدنی می توان به حفر فضاهای زیرزمینی مطالعات و اجرای اکتشاف و استخراج معادن مورد نیاز سدها و دیگر سازه های عمرانی بزرگ ، حفاری و تزریق و اشاره کرد.رشته مهندسی معدن دارای دو گرایش «اکتشاف» و «استخراج» معدن است. هدف مجموعه کارشناسی مهندسی اکتشاف معدن به عنوان یکی از مجموعه های آموزش عالی در زمینه مهندسی معدن، تربیت کارشناسانی برای به کارگیری تکنیک های اکتشافی گوناگون به منظور کشف آنومالی ها، تعیین نوع و شکل توده و کانسار، محاسبه ذخیره ارزیابی اقتصادی و بررسی مسایل استخراج و کانه آرایی ماده معدنی است. مهندسی معدن تنها محدود به اکتشاف و استخراج معدن نمی شود بلکه قلمرو فعالیت این رشته بسیار وسیع تر از کار در معدن است. به عنوان مثال یک مهندس معدن می تواند به اکتشاف ساختاری بپردازد یعنی به منظور اطلاع از وضعیت زمین، یک رشته تحقیقات و عملیات زمین شناسی انجام دهد که این کار برای ساخت یک ساختمان بزرگ، شهرک، کارخانه و یا ایجاد راه ها و بزرگراه ها ضروری است. در کل، مهندسی معدن ارتباطی تنگاتنگ با زمین شناسی دارد و کارشناس این رشته باید اطلاعات کاملی از مباحث زمین شناسی و بررسی های داخل زمین داشته باشد. بنابراین می توان گفت که مهندسی معدن در تغییر چهره اقتصادی یک کشور و شکوفایی اقتصادی آن کشور نقش مهمی ایفا می نماید. (نوشته شده توسط عطا موحد- مهندس اکتشاف معدن) "

یوری گاگارین

"یوری گاگارین یوری الکسی‌یویچ گاگارین عکس رسمی یوری گاگارین با نشان‌های افتخار فضانورد دستاورد نخستین فضانورد جهان ملیت روسی وضعیت درگذشته تولد ۹ مارس ۱۹۳۴ برابر با ۱۸ اسفند ۱۳۱۲ کلوشینو، روسیه (اتحاد شوروی) مرگ ۲۷ مارس سال ۱۹۶۸ برابر با ۷ فروردین ۱۳۴۷ روسیه (اتحاد شوروی) مشاغل دیگر خلبان درجه سرهنگ طول پرواز فضایی یک ساعت و ۴۸ دقیقه تاریخ گزینش ۷ مارس ۱۹۶۰ ماموریت وستوک-۱ نشان ماموریت آرامگاه آرامگاه دیوار کرملین، مسکو

یوری الکسی‌یویچ گاگارین (به روسی: Юрий Алексеевич Гагарин)، کیهان‌نورد روسی و متولد ۱۸ اسفند ۱۳۱۲ (۹ مارس ۱۹۳۴) نخستین فضانورد جهان است. یوری گاگارین در روز ۲۳ فروردین ۱۳۴۰ توسط فضاپیمای وُستوک-۱ به مدت ۱۰۸ دقیقه مدار زمین را یک دور بطور کامل پیمود. عصر سفرهای فضایی انسان با این پرواز آغاز گشت. گاگارین به خاطر سفر فضایی تاریخی خود نشان‌ها و عنوان‌های افتخار بی‌شماری از سراسر جهان دریافت کرد زندگی کودکی یوری گاگارین در تاریخ ۹ مارس ۱۹۳۴ میلادی برابر با ۱۸ اسفند ۱۳۱۲ خورشیدی در روستای کلوشینو در نزدیکی شهر گژاتسک واقع در استان اسمولنسک در کشور روسیه (اتحاد شوروی) چشم به جهان گشود. نام شهر گژاتسک سال‌ها بعد در ۱۹۶۸، به افتخار گاگارین به «شهر گاگارین» تغییر داده شد. پدرش الکسی ایوانویچ گاگارین (۱۹۷۳-۱۹۰۲)، و مادرش آنا تیموفیونا ماتویوا گاگارینا (۱۹۸۴-۱۹۰۳) هردو در یک مزرعه تعاونی به کار اشتغال داشتند.[۱] مادر او کتاب‌خوانی قهار و پدرش درودگری حرفه‌ای بود. این زوج ۴ فرزند داشتند که یوری سومین آنها بود. در دوران کودکی، از آنجایی که پدر و مادر خانواده هر دو شاغل بودند، مسئولیت مراقبت از یوری به عهده خواهر بزرگترش بود. جنگ جهانی دوم گاگارین جوان دوره نوجوانی دوران دبستان یوری روز یکم سپتامبر ۱۹۴۱ به دبستان رفت، اما در ۱۲ اکتبر همان سال روستای آنها را نیروهای آلمان نازی اشغال کردند و مدارس به مدت دو سال تعطیل شدند. همانند بسیاری از خانواده‌های دیگر در شوروی، خانواده گاگارین در طول جنگ جهانی دوم با مشکلات زیادی مواجه بودند. نیروهای اشغالگر در سال ۱۹۴۳ خواهر و برادر بزرگترش زویا و والنتین را برای کار اجباری به اردوگاه‌های نازی‌ها بردند، این دو تا پایان جنگ نتوانستند خانواده‌شان را ببینند. یوری گاگارین در مدرسه دانش‌آموزی کوشا و درسخوان و به قول معلم مدرسه‌اش گهگاهی هم بازیگوش بود! او از کودکی به پرواز علاقه داشت، هواپیماهای مدل می‌ساخت و کتاب‌های ژول ورن را با علاقه مطالعه می‌کرد؛[۲] معلم ریاضی و فیزیک او در طول جنگ جهانی دوم خلبان نیروی هوایی شوروی بوده، و این موضوع شاید در علاقه گاگارین به پرواز بی‌تاثیر نبوده باشد. گاگارین نوجوان در ماه مه سال ۱۹۴۹ پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، یوری در یک مدرسه شبانه فنی آهنگری در بخش ریخته‌گری به کارآموزی مشغول شد. در سال ۱۹۵۱ برای ادامه تحصیلات در هنرستان فنی ساراتوف قبول شد. همزمان با تحصیل در هنرستان، یوری که همیشه به پرواز علاقه داشت، به عضویت باشگاه هوایی ساراتف درآمد تا فوت و فن پرواز با هواپیمای سبک را فراگیرد. پشتکار بالای یوری باعث شد که هم در هنرستان و هم در باشگاه پرواز بدرخشد، طوری که در سال ۱۹۵۱ هم با رتبه درخشان از هنرستان فارغ‌التحصیل شد و هم نخستین پرواز انفرادی خود را با هواپیمای سبک یاک-۱۸ انجام داد. دانشکده نیروی هوایی و ازدواج پس از فارغ‌التحصیلی در هنرستان و در ۱۹۵۵، یوری گاگارین به دانشکده نیروی هوایی اورنبورگ رفت تا پرواز با هواپیماهای نظامی را فراگیرد. مدت کوتاهی پس از پرتاب اسپوتنیک ۱ (اولین ماهواره ساخت بشر)، او در سال ۱۹۵۷ پس از دریافت مدرک خلبانی هواپیمای میگ-۱۵ با امتیازات بالا از آن‌جا فارغ‌التحصیل شد.[۳][۴] در همان دانشکده بود که با همسر آینده‌اش «والنتینا گُریاچوا» آشنا شد، و دو سال پس از فارغ‌التحصیلی، یوری و والنتینا در ۱۹۵۷ میلادی باهم پیوند زناشویی بستند. گاگارین به عنوان خلبان هواپیمای میگ-۱۵ برای مدتی در پایگاه هوایی لوستاری در منطقه مورمانسک در نزدیکی مرز روسیه و نروژ به خدمت مشغول شد، جایی که پرواز در آن، به خاطر آب و هوای سخت منطقه خطرناک محسوب می‌شد. یوری گاگارین جوان با ۱۵۷ سانتیمتر قد، مرد کوچک‌اندامی بود؛ نکته‌ای که بعدها در انتخاب او به عنوان کیهان‌نورد تأثیر داشت. ورود به برنامه فضایی گزینش و آموزش فضانوردان یوری گاگارین در سال ۱۹۵۹ پس از ازدواجش، درخواست کتبی نامزدی خود را برای فضانوردی به سازمان فضایی شوروی تسلیم کرد. یک هفته بعد از او دعوت شد تا برای آزمایش‌های مقدماتی پزشکی به بیمارستان نیروی هوایی در مسکو برود. سال ۱۹۶۰، سازمان فضایی شوروی، پس از مرحله اول گزینش، ۲۰ نفر از جمله گاگارین را برای پست فضانوردی برگزید. سرگئی کارالیوف، پدر برنامه فضایی شوروری، خود بر انتخاب نامزدها نظارت کرده بود. همه این افراد الزاما بهترین خلبانان کشور نبودند: علاوه بر تسلط کامل به هوانوردی و توان تصمیم‌گیری صحیح در موقعیت‌های دشوار، وزن، سلامت جسمی و قد آ‌ن‌ها از عوامل کلیدی در انتخاب این افراد بود. موشکی که قرار بود نخستین فضانورد را به فضا ببرد بر اساس موشک نظامی قاره‌پیمای دوربرد آر-۷ ساخته شده بود، که آن هم در اصل برای پرتاب کلاهک‌ هسته‌ای در مسافت‌های طولانی طراحی شده بود. برای همین فضاپیمای وستوک-۱ سوار بر آن نمی‌توانست بزرگتر از کپسول کلاهک هسته‌ای باشد.[۵][۶] تاریخ نخستین سفر فضایی یکی از مسایلی که ذهن دولتمردان و مسئولین سازمان فضایی شوروی را مشغول کرده بود، انتخاب تاریخی مناسب برای نخستین سفر فضایی بود. بر اساس اطلاعات کسب شده، مقامات شوروی گمان برده بودند که برنامه اولین سفر فضایی آمریکا برای روز ۲۰ آوریل ۱۹۶۱ مقرر شده بود، و آنان مصمم بودند فضانورد خود را قبل از آن تاریخ به فضا بفرستند. در عمل، اولین فضانورد آمریکایی تا یک ماه بعد از آن تاریخ پرواز نکرد. برنامه آمریکا برای فرستادن فضانورد به بلندپروازی برنامه شوروی نبود، و فضاپیمای آمریکایی مرکوری قرار نبود مانند وستک به مدار زمین پرواز کند، بلکه می‌خواست پروازی کوتاه در مسیر پرتابه‌ای (Ballistic) زیر مدار زمین در ارتفاع حدود ۱۰۰ مایلی داشته باشد. اما بر اساس تعاریف رسمی، می‌شد همین پرواز کوتاه را «اولین پرواز فضایی» دانست. به همین علت، بازه زمانی بین روزهای ۱۱ تا ۱۷ آوریل همان سال برای اولین پرواز فضایی شوروی در نظر گرفته شد. گزینش نخستین فضانوردان تا روزهای پیش از پرواز، هر شش عضو منتخب در گروه مورد آزمایش‌های دشواری قرار گرفتند تا استقامت جسمی و روانی آنها محرز شود. روز ۱۷ مارس سال ۱۹۶۱ فضانوردان منتخب، تیم بزرگ پشتیبانی و گروهی از مقامات رسمی وارد پایگاه فضایی بایکونور شدند. روز ۸ آوریل یعنی تنها چند روز پیش از پرواز فضایی، یوری گاگارین به عنوان نامزد اصلی پرواز گزینش شد. گرمان تیتوف به عنوان فضانورد ذخیره تعیین شد تا در صورت بروز هرگونه مشکلی برای گاگارین، بتواند بجای او پرواز کند.[۶] در مورد دلایل انتخاب گاگارین حدس و گمان‌های گوناگونی وجود دارد؛ برخی معتقدند که پیشینه کارگری خانواده او، نام خانوادگی و یا حتی محل تولد او باعث شده‌بود که حزب کمونیست شوروی او را به گرمان تیتوف ترجیح دهد. شکی نیست که شخصیت گرم و اجتماعی و رسانه‌پسند او از دلایل مهم گزینشش بوده‌است. پس از روشن شدن دو نامزد اصلی پرواز، سرگئی کارالیوف ضمن دیدار با گاگارین و تیتوف به آنها اطلاع داد که فضاپیما در تاریخ ۸ آوریل آماده خواهد بود و پرواز برای روزهای ۱۰ تا ۱۲ آوریل برنامه‌ریزی شده است. دو روز بعد، جلسه‌ای رسمی با حضور مقامات بلندپایه دولت شوروی، مقامات سازمان فضایی شوروی و هر شش فضانورد در یکی از پایگاه‌های نیروی هوایی در کنار رود سیردریا برگزار شد. این جلسه با سخنان سرگئی کارالیوف و با ارائه چکیده‌ای از فعالیت‌های گذشته و برنامه‌های آینده آغاز شد. وی گفت: با اینکه تنها ۴ سال از زمانی که اولین ماهواره جهان را به فضا پرتاب کردیم می‌‌گذرد، ما برای فرستادن اولین انسان به فضا آمادگی کامل داریم. شش کیهان‌نورد اینجا حضور دارند و همگی برای انجام این ماموریت از آمادگی لازم برخوردارند. تصمیم بر این شده که نخستین پرواز توسط یوری گاگارین انجام شود، و دیگران در پروازهای آتی شرکت کنند؛ [چون] تا پایان امسال ده فروند فضاپیمای وستوک برای پرواز آماده خواهند بود. سال آینده فضاپیماهایی با ۲ و ۳ سرنشین خواهیم داشت، و فکر کنم کیهان‌نوردانی که اینجا هستند بدشان نیاید ما را در این سفرهای فضایی همراهی کنند. ما باور داریم که [این] فضاپیما برای پرواز کاملا آماده شده و پرواز موفقی خواهد داشت. یوری الکسی‌یویچ، برایت آرزوی موفقیت بسیار دارم» در این میان خبرگزاری تاس، خبرگزاری رسمی دولت شوروی، سه بیانیهٔ گوناگون برای نخستین پرواز فضایی تهیه کرد. بیانیه نخست، اعلام خبر موفقیت پرواز نخستین فضانورد جهان بود. بیانیه دوم در صورتی مخابره می‌شد که فضانورد برخلاف برنامهٔ پیشین در خاک کشوری غیر از شوروی یا در اقیانوس فرود بیاید، و شامل درخواست کمک بین‌المللی برای یافتن او بود. بیانیه سوم برای بدترین حالت یعنی از دست رفتن فضانورد تهیه شده بود. خوشبختانه بیانیه‌های دوم و سوم هیچگاه بکار نیامد. شمارهٔ رمز «۲۵» تا پیش از پرواز گاگارین، هیچ انسانی به فضا نرفته، خارج از جو زمین و در شرایط بی‌وزنی قرار نگرفته بود. پزشکان و روانشناسان و حتی به قولی خود سرگئی کارالیوف نگران این بودند که فضانورد با ورود به مدار زمین و قرار گرفتن در بی‌وزنی از یک سو، و مشاهده فضای بیکران و کره زمین از سوی دیگر، تعادل روانی خود را از دست داده و دست به اقدامات غیرقابل پیش‌بینی بزند. به همین دلیل فضاپیمای وستوک-۱ بگونه‌ای ساخته شده بود که تمام پرواز را بطور خودکار انجام دهد. تنها راه از کار انداختن کنترل خودکار و به دست گرفتن ناوبری فضاپیما، وارد کردن شماره رمز ویژه‌ای در سیستم ناوبری بود. این شماره رمز -عدد «۲۵»- روی کاغذی نوشته شده و در پاکتی سربسته در داخل فضاپیما قرار داده شده بود. کنترل دستی فضاپیما تنها در حالتی امکان داشت که فضانورد در حالت روانی مناسب قرار داشته، توان باز کردن پاکت، خواندن شماره رمز، و وارد کردن آن شماره به سامانهٔ ناوبری را داشته باشد![۷] نخستین پرواز فضایی انسان آغاز پرواز یوری گاگارین در لباس فضایی یوری گاگارین در ساعت نه و هفت دقیقه صبح روز چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۴۰ (۱۲ آوریل ۱۹۶۱) به وقت مسکو، از پایگاه فضایی بایکونور با فضاپیمای وستوک-۱ (نام و شماره سریال: Vostok 3KA-2) و با رمز پرواز «درخت سرو» به عنوان نخستین فضانورد جهان به مدار زمین پرواز کرد.[۸] متخصصان در مرکز کنترل پرواز، بوسیله سه کانال رادیویی و یک کانال تلویزیونی با گاگارین در مدار زمین ارتباط داشتند. نخستین جمله‌هایی که گاگارین به زمین مخابره کرد این بود: «پرواز به خوبی ادامه دارد، دید خوبی دارم، من زمین را می‌بینم، خیلی زیبا است».[۹] مشهور است که گاگارین در حال اوج گرفتن به مدار زمین، آهنگ یک سرود میهن‌پرستانه روسی را زمزمه می‌کرده.[۱۰] این سرود «مام میهن می‌شنود» نام دارد؛ شعر این سرود اثر یوگنی دولماتوسکی و آهنگ آن اثر دمیتری شوستاکوویچ آهنگساز پرآوازه روسی است. ابیات اول این آهنگ چنین هستند: مام میهن می‌شنود مام میهن می‌داند که فرزندش تا کجای آسمان‌ها پرواز کرده است در حالی که گاگارین در مدار زمین پرواز می‌کرد، درجه نظامی او به افتخار موفقیتش از ستوانی به سرهنگی ارتقا پیدا کرد. مشکل در مرحله ترمز فضاپیمای وستوک-۱ پس از طی بخش بزرگی از مسیر پرواز بر فراز قارهٔ آفریقا رسید و سیستم ناوبری بطور خودکار ترمزهای سوخت مایع را بکار انداختند. قرار بر این بود که حدود ۱۰ تا ۱۲ ثانیه پس از اتمام کار موتور ترمز، بخش سرویس‌دهی فضاپیما از کپسول فضایی گاگارین جدا و مرحله بازگشت به زمین آغاز گردد. اما به علت گیر کردن کابل‌های اتصال دهنده این دو بخش، بخش سرویس‌دهی در حالت نیمه‌متصل به کپسول حامل گاگارین باقی ماند. کپسول گاگارین در این لحظه در حال ورود به جو زمین بود و این مشکل باعث شد که حول محور خود دچار دوران شدید و غیرقابل کنترل شود. یوری گاگارین خود در مورد این حادثه می‌گوید: به محض اینکه کار موتور ترمز پایان یافت، فضاپیما تکان شدیدی خورد و شروع کرد به چرخش با سرعت بالا دور محور خودش، سرعت چرخش حدود ۳۰ درجه در ثانیه بود. همه چیز می‌چرخید. این رویداد بر فراز قاره آفریقا رخ داد، از پنجره یک لحظه قاره آفریقا، یک لحظه افق زمین و لحظه دیگر آسمان را می‌دیدم. اصلا وقت نداشتم خودم را در برابر نور شدید آفتاب محافظت کنم که کور نشوم. پاهایم را به سمت پنجره پایینی بردم که جلوی نور را بگیرد اما پنجره را نبستم چون می‌خواستم موقعیت خودم را بدانم و ببینم اوضاع از چه قرار است. با ورود به لایه‌های ضخیم‌تر جو زمین، فضاپیما دچار دوران و تکان‌های شدیدتری شد. با این وجود، گاگارین اعتماد به نفس خود را از دست نداد و باور داشت که هنوز فضاپیما شانس فرود عادی را از دست نداده: «من به کنترل زمین اطلاع دادم که مرحله جداسازی بر اساس برنامه روی نداده. اما هنوز به نظرم موقعیت اضطراری نبود، و من روی صفحه کنترل کُد VN4 را به زمین مخابره کردم (معنی کُد: همه چیز بخوبی پیش می‌رود). این حالت حدود ده دقیقه ادامه داشت تا اینکه کابل‌ها در اثر حرارت شدید ناشی از ورود به جو زمین سوختند و بالاخره کپسول گاکارین در ساعت ۱۰:۳۵ دقیقه آزاد شد. گاگارین اعتقاد داشت که در بدترین لحظات این حادثه، فشاری در حدود ۱۰ جی (G-force) به او وارد می‌شده‌است: در یک لحظه، برای حدود ۲-۳ ثانیه، داده‌های روی صفحه کنترل محو شدند و جلوی چشمانم تیره شد. خودم را محکم گرفتم و تلاش کردم در برابر فشار مقاومت کنم، تا بالاخره همه چیز تقریبا به حالت عادی برگشت. فرود گاگارین پس از ۱۰۸ دقیقه پرواز و یک دور گردش کامل در مدار زمین، در ۲۶ کیلومتری جنوب غربی شهر انگلس در منطقه ساراتوف فرود آمد. این نقطه از منطقه پیش‌بینی شده برای فرود فاصله زیادی داشت و کسی برای استقبال از او حاضر نبود. آنا آکیموونا تاتارووا، همسر جنگلبان محلی و نوه ۶ ساله‌اش اولین کسانی بودند که گاگارین را پس از فرود دیدند. یوری گاگارین ماجرا را این گونه تعریف می‌کند: آنها وقتی مرا با لباس و کلاه فضایی و چتر نجاتم دیدند، ترسیدند و عقب رفتند. من به آنها گفتم نگران نباشید من هم مثل شما شهروند شوروی هستم، همین الان از فضا برگشتم و دنبال تلفن می‌گردم که به مسکو زنگ بزنم. گاگارین پس از تماس تلفنی با دفتر نیروی هوایی، پیامی به این مضمون فرستاد: «پیامی برای نیروی هوایی، ماموریت با موفقیت انجام شد، در این موقعیت (...) فرود آمدم، حالم خوب است، ضرب‌دیدگی و شکستگی هم ندارم. گاگارین». جمعیت زیادی در میدان سرخ شهر مسکو برای استقبال از گاگارین گردآمده بودند یوری گاگارین پس از بازگشت به زمین، بلافاصله تبدیل به ستاره‌ای جهانی شد. او به کشورهای گوناگون از جمله ایتالیا، چکسلواکی، بریتانیای کبیر، آلمان، مجارستان، فرانسه، بلغارستان، غنا، کوبا، مکزیک، برزیل، نروژ، هند، مصر، لیبریا، کانادا و ژاپن سفر کرد و مورد استقبال رسمی مقامات و هوادارانش قرار گرفت. او در بسیاری از کشورها نشان‌های افتخار دریافت و از پیکره‌هایی که به افتخارش برپا شده بود پرده‌برداری کرد. در بریتانیا میهمان نخستین اتحادیه کارگری جهان بود، و در پاریس خیابانی به نام وی نامگذاری شد. دیدن یا ندیدن خدا؟ مدتی پس از پرواز فضایی گاگارین، شایعات دروغی خصوصا در جوامع مذهبی و غربی به نقل از او پخش شد مبنی بر اینگه گاگارین در فضاپیمایش گفته که «من این بالا خدایی نمی‌بینم». چنین عبارتی در هیچ کجای نوار مکالمات گاگارین در فضا وجود ندارد. در سال ۲۰۰۶ میلادی، سرهنگ والنتین پتروف، یکی از دوستان نزدیک گاگارین، طی مصاحبه‌ای بیان چنین عباراتی از سوی گاگارین را تکذیب کرد. وی منشا شایعه را نقل قولی خارج از مضمون از سخنرانی نیکیتا خروشچف در کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی دانست. خروشچف در این سخنان ضمن حمله به باورهای مذهبی، گفته بود که «حتی گاگارین به فضا رفت و آنجا هم خدایی ندید». شاید برخی این عبارات را به گاگارین نسبت داده بودند تا از محبوبیت گاگارین استفاده کرده و اثر تبلیغات خود را بیشتر کنند. از طرف دیگر، با توجه به اینکه نفوذ کمونیسم در برخی از کشورهای مذهبی یا غربی از دید روحانیت و یا دولت تهدید محسوب می‌شده، این احتمال هم وجود دارد که از این شایعه برای نفی و تیره‌نمایی کمونیسم و پیشرفت‌های تکنولوژیکی شوروی استفاده شده‌بوده‌باشد. پس از پرواز تا مرگ در سال ۱۹۶۲، یوری گاگارین به سمت معاونت شورای عالی اتحاد شوروی منصوب شد، اما پس از مدتی به مرکز فضانوردی شوروی در «شهرک ستاره‌ها» بازگشت و به مدت ۷ سال در گروهی کار کرد که هدفشان طراحی فضاپیماهایی با قابلیت استفاده مجدد بود. وی پس از مدتی به سمت معاون مدیریت شهرک ستاره‌ها انتخاب شد، و همزمان به تمریناتش به عنوان خلبان هواپیمای جنگنده ادامه داد. در روز ۷ فروردین ۱۳۴۷ (۲۷ مارس سال ۱۹۶۸)، هواپیمای میگ-۱۵ یوری گاگارین و مربی پروازش طی یک پرواز تمرینی دچار سانحه شد و سقوط کرد و هردو سرنشین آن کشته شدند. علت سانحه گاگارین در مراسم نامگذاری خیابانی به نام خود در شهر پاریس پوستر یوری گاگارین در پایگاه فضایی کندی در آمریکا علت دقیق سانحه روشن نیست، اما بر اساس نتایج پژوهشی که در سال ۱۹۸۶ انجام گرفت، تلاطم ناشی از پس‌سوز موتور جت یک فروند هواپیمای سوخو-۱۱ احتمالا باعث شده که گاگارین و مربی‌اش کنترل هواپیمایشان را بطور مرگباری از دست بدهند. بدی هوا در روز سانحه نیز مطمئنا در این سقوط بی‌تاثیر نبوده‌است. الکسی لئونوف، کیهان‌نورد روسی و همکار گاگارین، در کتابش با عنوان «دو روی ماه» [۱۶] نظریه مشابهی در مورد این سانحه ارائه داده است. او در همان روز در نزدیکی محل حادثه درحال پرواز با بالگرد بوده، نقل می‌کند که «دو صدای غرش مهیب» از دور شنیده‌است. الکسی گزارش پژوهش ۱۹۸۶ را تایید می‌کند و نتیجه می‌گیرد که هواپیمای دوم (که او به اشتباه سوخو-۱۵ نامیده) در ارتفاع پایین‌تر از حد مجاز در حال پرواز بوده، و «به خاطر بدی هوا، و بدون اطلاع از اینکه بیشتر از ۲۰-۱۰ متر با هواپیمای گاگارین فاصله ندارد، اقدام به شکستن دیوار صوتی کرده است». تلاطم شدید ناشی از این اقدام، هواپیمای گاگارین را بی‌ثبات کرده و به چرخش مرگباری فرستاده است. نخستین صدای غرش مهیب ناشی از شکستن دیوار صوتی و دومین صدا ناشی از انفجار هواپیمای گاگارین بوده‌است. نظریه جدیدتری نیز در سال ۲۰۰۵ ارائه شده است که برپایهٔ آن دریچه تهویه کابین خلبان سهواً بدست گاگارین و همکارش و یا خلبان پیشین هواپیما باز گذاشته شده‌بوده‌است. باز بودن دریچه باعث بوجود آمدن حالت خفگی ناشی از کمبود اکسیژن شده و خلبانان نتوانسته‌اند کنترل هواپیما را حفظ کنند. در سال ۲۰۰۷ پیشنهادی مطرح شد مبنی بر اینکه پژوهش‌های جدیدی در مورد سقوط یوری گاگارین با استفاده از فن‌آوری نوین انجام گیرد. اما دولتمردان روسیه نیاز به انجام پژوهش‌های مجدد را غیرضروری دانستند. تمامی قطعات جمع‌آوری شده از لاشه میگ-۱۵ یوری گاگارین در محفظه‌های سربسته نگهداری می‌شود و امکان پژوهش روی آنها در آینده وجود دارد. یادمان، افتخارات و نشان‌های گاگارین سکه یک روبلی به مناسبت بیستمین سالگرد پرواز فضایی گاگارین، اتحاد شوروی یادمان ۴۰ متری یوری گاگارین در مسکو، پایتخت روسیه یادبود یوری گاگارین در شهر سواستوپول در کشور اوکراین؛ از این یادبود به مناسبت بیست و پنجمین سالروز نخستین سفر فضایی انسان در روز ۱۲ آوریل ۱۹۸۶ پرده‌برداری شد. به مناسبت بیستمین و سی‌امین سالگرد پرواز گاگارین، دولت شوروی به ترتیب در سال ۱۹۸۱ یک سکه یک روبلی (مس-نیکل)، و در سال ۱۹۹۱ یک سکه سه روبلی (نقره) ضرب کرد. در سال ۲۰۰۱، دولت روسیه به مناسبت چهلمین سال نخستین پرواز فضایی انسان، چهار سکه جدید با نیمرخ گاگارین ضرب کرد که عبارتند از سکه‌های دو روبلی (مس-نیکل)، سه روبلی (نقره)، ده روبلی (برنج-مس، نیکل)، و صد روبلی (نقره). پیکر یوری گاگارین در آرامگاه دیوار کرملین در میدان سرخ شهر مسکو به خاک سپرده شده است. جشن‌های شب یوری هر ساله در شب ۱۲ آوریل، جشن‌هایی با نام «شب یوری» برای یادبود یوری گاگارین در نقاط مختلف جهان برپا می‌شود. در برخی از این مراسم علاوه بر علاقمندان به سفرها و اکتشافات فضایی، فضانوردان سرشناس نیز شرکت می‌کنند. در سال ۲۰۰۸ در شب یوری، ۴۹ کشور جهان میزبان ۱۶۸ جشن هستند. نامگذاری افتخاری • مدال زرین فدراسیون بین‌المللی هوانوردی • مکانی در شهر مسکو که پیکره‌ای ۴۰ متری از گاگارین هم در آنجا قرار دارد. • خیابان یوری گاگارین (Avenue de Youri Gagarine) در شهر پاریس • نشان جستجوگر گوگل که هر سال در روز ۱۲ آوریل به یاد یوری گاگارین تغییر می‌کند. • روی جلد مجله تایم در تاریخ ۲۱ آوریل ۱۹۶۱[۲۱] • قطار شماره ۱۳۶-۲۲۱ مدل سوپر وویجر شرکت راه‌آهن ویرجین در بریتانیا • یکی از دهانه‌های کره ماه • شهاب سنگ شماره ۱۷۷۲ فرنام‌ها • خلبان-کیهان‌نورد اتحاد شوروی (۱۴ آوریل ۱۹۶۱) • قهرمان اتحاد شوروی (۱۴ آوریل ۱۹۶۱) • قهرمان جمهوری چکسلواکی (۲۸ آوریل ۱۹۶۱) • قرمان جمهوری بلغارستان (۲۳ آوریل ۱۹۶۱) • قهرمان جمهوری دموکراتیک ویتنام • رئیس انجمن دوستی شوروی و کوبا • عضو افتخاری انجمن دوستی شوروی و فنلاند نشان‌های عالی • لنین (شوروی) • گئورگی دیمیتروف (بلغارستان) • کارل مارکس (آلمان شرقی) • ستاره درجه ۲ (اندونزی) • صلیب گرونوالد (لهستان) • پرچم گوهرنشان (مجارستان) • نشان گردنبند رود نیل (مصر) • ستاره افتخار آفریقا (لیبریا) • نشان افتخار هوانوردی (برزیل) • شوالیه یکم خلیج خوک‌ها (کوبا) شهروندی افتخاری • ساراتف، سباستوپول، اسمولنسک، سومگایت، وینیتزا، نوووچرکاسک، و کالوگا (شوروی) • صوفیه، پرنیک، و پلوودیو (بلغارستان) • آتن (یونان) • لیماسول و فاماگوستا (قبرس) • سن دنیس (فرانسه) • ترچینانسک تپلیتزی (چکسلواکی) • کلید زرین شهرهای قاهره و اسکندریه (مصر) ۴۵ سال پیش در 12 آوریل 1961، زمانی که غرش مهیب موتورهای قدرتمند راکت حامل وستک۱ سرتاسر پایگاه فضایی بایکنور را در می‌نوردید، عصر جدیدی در تاریخ بشر آغاز شد که زندگی و فهم بشر از دنیای اطراف را اساساً تغییر داد. در اوج رقابتهای فضایی دو ابر قدرت زمان، ‌اتحاد جماهیر شوروی که پیش از آن نیز تمامی رکوردهای اولیه تسخیر فضا را به خود اختصاص داده بود، بار دیگر گامی بلند برداشت تا نه تنها مردم شوروی را در این رقابت جهانی سرافراز کند بلکه جهان را وارد عصری تازه نماید، عصری که انسان توانست قدم از کره خاکی خود بیرون گذارد و برای اولین بار به فراسوی جو زمین سفر کند. یوری گاگارین، سرنشین خوشبخت این فضاپیمای تاریخی اولین بشری بود که به فضا سفر کرد. مدار گرد حامل اولین و معروفترین فضانورد جهان پس از آنکه ۱۰۸ دقیقه با سرعت ۲۷۴۰۰ کیلومتر در ساعت یکبار زمین را دور زد به سلامت به زمین بازگشت و افتخاری بی‌نظیر را برای خود و کشورش به ارمغان آورد. مداری که یوری گاگارین پیمود، مداری بیضی شکل بود که حداقل ارتفاع آن 169 کیلومتر و حداکثر ارتفاع آن 315 کیلومتر بود. صفحه این مدار با صفحه استوا زاویه‌ای 65 درجه‌ای می‌ساخت تا فرود یوری گاگارین در خاک شوروی تضمین شود. . زندگی یوری گاگارین … در نهم مارس 1934، یک زوج کشاورز روسی که در منطقه کلوشینو واقع در حوالی مسکو روی یک زمین مشترک، کشاورزی می‌کردند، صاحب پسر بچه‌ای شدند که او را یوری نامیدند. یوری الکسویچ گاگارین سومین فرزند این خانواده بود که بعدها فرزند چهارمی نیز به آنها اضافه شد. مادر وی علاقه عجیبی به مطالعه داشت و پدرش نجار ماهری بود. از آنجاییکه پدر و مادر یوری به شدت کار می‌کردند تا معاش خانواده را تأمین نمایند، خواهر بزرگتر یوری از وی مراقبت می‌کرد. در خلال جنگ جهانی دوم، خانواده گاگارین نیز مانند بیشتر خانواده‌های روسی درد و رنج بسیاری را تحمل کردند. دو خواهر و برادر بزرگتر وی در سال 1943 به آلمان برده شدند و تنها پس از جنگ دوباره به وطن بازگشتند. معلم یوری خوب به خاطر داشت که وی دانش‌آموز باهوش و سخت‌کوشی بود و البته بسیار شیطنت می‌کرد. زمانی که معلم ریاضی یوری به نیروی هوایی ارتش سرخ پیوست، آرزویی عمیق در قلب این جوان ماجراجو ریشه دواند. یوری که مجبور بود زود به کار مشغول شود، کارگاه آهنگری را برگزید و اندکی بعد او را برای ادامه تحصیل در مدرسه عالی تکنولوژی انتخاب شد. در همان زمان یوری به عضویت کلوپ هوایی درآمد و پرواز با هواپیمای سبک را آموخت. این تفریح جدید که قسمت اعظم وقت یوری را اشغال کرده بود، دریچه جدیدی در زندگی وی گشود. یوری که سخت تلاش می‌کرد سرانجام در سال 1955 هر دو رشته را با موفقیت به پایان رساند. علاقه شدید وی به خلبانی باعث شد که پس از پایان تحصیلات وارد مدرسه آموزش خلبانی اُرنبرگ شود و در همانجا بود که با والنتینا گوریچوا، دختر جوانی که در 1957 با هم ازدواج کردند، آشنا شد. زمانی که یوری و والنتینا با هم ازدواج می‌کردند، یوری نشان (Wing) پرواز با میگ 15 را دریافت کرده بود. یوری زمانی که مرد بزرگی شده بود، یک خصوصیت ویژه داشت. یوری بسیار کوتاه قد بود، او فقط 157 سانتی‌متر قد داشت. در سال 1960 جستجوی وسیعی برای انتخاب 20 کاندید جهت حضور در برنامه فضایی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد. یوری یکی از آن 20 منتخب خوش‌شانسی بود که تمرینات شدید، وسیع و جدیدی را پشت سر گذاشت. در نهایت پس از آزمایشات فراوان پزشکی و فیزیولوژیکی و انجام تمرینات سخت یادگیری بودن در فضا، دو فضانورد باقی مانده بودند: یوری گاگارین و گرمان تیتوف. حدس زده می‌شود دلایل انتخاب یوری گاگارین به عنوان اولین فضانورد اتحاد جماهیر شوروی و همچنین دنیا، علاوه بر مسائل بدنی، آموزشی و تواناییهای وی برای بودن در فضا به اخلاق و روحیات او نیز وابسته بوده باشد. یوری مرد بسیار متواضع و خوش‌مشربی بود که علی‌رغم قد کوتاهش در جلسات و میهمانیها به چشم می‌آمد. در نقطه مقابل وی، گرمان تیتوف بسیار گوشه‌گیر و ساکت بود. سرانجام در 12 آوریل 1961، یوری گاگارین سوار بر موشک فضاپیمای وستوک1 اولین انسانی شد که مرز فضا را گشود و قدم به دنیایی اسرارآمیز نهاد. یوری بسیار مشهور شده بود و یک شبه ره صد ساله پیمود. او به ناگهان از ستوانی ساده به درجه سرهنگی ارتقائ پیدا کرد و با سران حزب کمونیست نشست و برخاست می‌نمود. اولیای امر زمانی که یوری در مدار زمین بود، امید کمی به بازگشت وی داشتند و فرض بر این بود که یوری در هنگام بازگشت به زمین خواهد مرد. یوری گاگارین پس از این سفر تاریخی به چهره سرشناس جهان تبدیل شد و اتحاد جماهیر شوروی از این چهره استفاده‌های سیاسی بسیاری کرد. یوری گاگارین سرانجام در ۲۷ مارس ۱۹۶۸، در جریان یک پرواز تمرینی با هواپیمای میگ که بسیار مورد علاقه وی بود، کشته شد و فرصت آن را نیافت تا برای بار دوم زمین را از مدار و از فراسوی جو آن ببیند. اگرچه همواره نام یوری گاگارین به عنوان نخستین فضانورد جهان یاد می‌شود اما عقیده کارشناسان بر این است که اتحاد جماهیر شوروی قبل از یوری دو فضانورد دیگر را نیز به فضا اعزام کرده بود که متأسفانه هر دو بنا به دلایلی مرده‌اند. حدس زده می‌شود یکی از این دو نفر ولادمیر ایلیوشین پسر طراح معروف هواپیماهای ایلیوشین بوده است که در اثر تزریق اشتباه به مداری نادرست، هنگام بازگشت در چین به زمین برخورد کرد. ۲۰ سال بعد از پرواز گاگارین به فضا و در همان روز نخستین شاتل فضایی به مدار زمین رفت تا یک بار دیگر جهشی عظیم در پروازهای سرنشین دار فضایی به وجود آید. شاتل فضایی که فضاپیمایی با قابلیت چندین بار پرواز را داراست اکنون یکی از اصلی‌ترین فضاپیماهای ایالات متحده آمریکا محسوب می‌شود.تقارن این ۲ رویداد مهم فضایی در 12 آوریل باعث شده است تا در سراسر جهان به یاد‌بود این دو پرواز تاریخی مراسمی با عنوان "شب یوری" برگزار شود. شما هم می‌توانید برای این شب به‌خصوص برنامه‌ای تدارک ببینید. در آن صورت فراموش نکنید که حتماً برنامه خود را در وب‌سایت رسمی این مراسم "شب یوری" ثبت کنید. "