"یوری گاگارین
یوری الکسییویچ گاگارین
عکس رسمی یوری گاگارین با نشانهای افتخار
فضانورد
دستاورد نخستین فضانورد جهان
ملیت روسی
وضعیت درگذشته
تولد ۹ مارس ۱۹۳۴ برابر با ۱۸ اسفند ۱۳۱۲
کلوشینو، روسیه (اتحاد شوروی)
مرگ ۲۷ مارس سال ۱۹۶۸ برابر با ۷ فروردین ۱۳۴۷
روسیه (اتحاد شوروی)
مشاغل دیگر خلبان
درجه سرهنگ
طول
پرواز فضایی یک ساعت و ۴۸ دقیقه
تاریخ گزینش ۷ مارس ۱۹۶۰
ماموریت وستوک-۱
نشان
ماموریت
آرامگاه آرامگاه دیوار کرملین، مسکو
یوری الکسییویچ گاگارین (به روسی: Юрий Алексеевич Гагарин)،
کیهاننورد روسی و متولد ۱۸ اسفند ۱۳۱۲ (۹ مارس ۱۹۳۴) نخستین فضانورد جهان
است.
یوری گاگارین در روز ۲۳ فروردین ۱۳۴۰ توسط فضاپیمای وُستوک-۱ به مدت ۱۰۸
دقیقه مدار زمین را یک دور بطور کامل پیمود. عصر سفرهای فضایی انسان با این
پرواز آغاز گشت. گاگارین به خاطر سفر فضایی تاریخی خود نشانها و
عنوانهای افتخار بیشماری از سراسر جهان دریافت کرد
زندگی
کودکی
یوری گاگارین در تاریخ ۹ مارس ۱۹۳۴ میلادی برابر با ۱۸ اسفند ۱۳۱۲ خورشیدی
در روستای کلوشینو در نزدیکی شهر گژاتسک واقع در استان اسمولنسک در کشور
روسیه (اتحاد شوروی) چشم به جهان گشود. نام شهر گژاتسک سالها بعد در ۱۹۶۸،
به افتخار گاگارین به «شهر گاگارین» تغییر داده شد. پدرش الکسی ایوانویچ
گاگارین (۱۹۷۳-۱۹۰۲)، و مادرش آنا تیموفیونا ماتویوا گاگارینا (۱۹۸۴-۱۹۰۳)
هردو در یک مزرعه تعاونی به کار اشتغال داشتند.[۱] مادر او کتابخوانی قهار
و پدرش درودگری حرفهای بود. این زوج ۴ فرزند داشتند که یوری سومین آنها
بود. در دوران کودکی، از آنجایی که پدر و مادر خانواده هر دو شاغل بودند،
مسئولیت مراقبت از یوری به عهده خواهر بزرگترش بود.
جنگ جهانی دوم
گاگارین جوان دوره نوجوانی دوران دبستان
یوری روز یکم سپتامبر ۱۹۴۱ به دبستان رفت، اما در ۱۲ اکتبر همان سال روستای
آنها را نیروهای آلمان نازی اشغال کردند و مدارس به مدت دو سال تعطیل
شدند. همانند بسیاری از خانوادههای دیگر در شوروی، خانواده گاگارین در طول
جنگ جهانی دوم با مشکلات زیادی مواجه بودند. نیروهای اشغالگر در سال ۱۹۴۳
خواهر و برادر بزرگترش زویا و والنتین را برای کار اجباری به اردوگاههای
نازیها بردند، این دو تا پایان جنگ نتوانستند خانوادهشان را ببینند.
یوری گاگارین در مدرسه دانشآموزی کوشا و درسخوان و به قول معلم مدرسهاش
گهگاهی هم بازیگوش بود! او از کودکی به پرواز علاقه داشت، هواپیماهای مدل
میساخت و کتابهای ژول ورن را با علاقه مطالعه میکرد؛[۲] معلم ریاضی و
فیزیک او در طول جنگ جهانی دوم خلبان نیروی هوایی شوروی بوده، و این موضوع
شاید در علاقه گاگارین به پرواز بیتاثیر نبوده باشد.
گاگارین نوجوان
در ماه مه سال ۱۹۴۹ پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، یوری در یک مدرسه شبانه
فنی آهنگری در بخش ریختهگری به کارآموزی مشغول شد. در سال ۱۹۵۱ برای ادامه
تحصیلات در هنرستان فنی ساراتوف قبول شد. همزمان با تحصیل در هنرستان،
یوری که همیشه به پرواز علاقه داشت، به عضویت باشگاه هوایی ساراتف درآمد تا
فوت و فن پرواز با هواپیمای سبک را فراگیرد. پشتکار بالای یوری باعث شد که
هم در هنرستان و هم در باشگاه پرواز بدرخشد، طوری که در سال ۱۹۵۱ هم با
رتبه درخشان از هنرستان فارغالتحصیل شد و هم نخستین پرواز انفرادی خود را
با هواپیمای سبک یاک-۱۸ انجام داد.
دانشکده نیروی هوایی و ازدواج
پس از فارغالتحصیلی در هنرستان و در ۱۹۵۵، یوری گاگارین به دانشکده نیروی
هوایی اورنبورگ رفت تا پرواز با هواپیماهای نظامی را فراگیرد. مدت کوتاهی
پس از پرتاب اسپوتنیک ۱ (اولین ماهواره ساخت بشر)، او در سال ۱۹۵۷ پس از
دریافت مدرک خلبانی هواپیمای میگ-۱۵ با امتیازات بالا از آنجا
فارغالتحصیل شد.[۳][۴] در همان دانشکده بود که با همسر آیندهاش «والنتینا
گُریاچوا» آشنا شد، و دو سال پس از فارغالتحصیلی، یوری و والنتینا در
۱۹۵۷ میلادی باهم پیوند زناشویی بستند.
گاگارین به عنوان خلبان هواپیمای میگ-۱۵ برای مدتی در پایگاه هوایی لوستاری
در منطقه مورمانسک در نزدیکی مرز روسیه و نروژ به خدمت مشغول شد، جایی که
پرواز در آن، به خاطر آب و هوای سخت منطقه خطرناک محسوب میشد.
یوری گاگارین جوان با ۱۵۷ سانتیمتر قد، مرد کوچکاندامی بود؛ نکتهای که
بعدها در انتخاب او به عنوان کیهاننورد تأثیر داشت.
ورود به برنامه فضایی
گزینش و آموزش فضانوردان
یوری گاگارین در سال ۱۹۵۹ پس از ازدواجش، درخواست کتبی نامزدی خود را برای
فضانوردی به سازمان فضایی شوروی تسلیم کرد. یک هفته بعد از او دعوت شد تا
برای آزمایشهای مقدماتی پزشکی به بیمارستان نیروی هوایی در مسکو برود.
سال ۱۹۶۰، سازمان فضایی شوروی، پس از مرحله اول گزینش، ۲۰ نفر از جمله
گاگارین را برای پست فضانوردی برگزید. سرگئی کارالیوف، پدر برنامه فضایی
شوروری، خود بر انتخاب نامزدها نظارت کرده بود. همه این افراد الزاما
بهترین خلبانان کشور نبودند: علاوه بر تسلط کامل به هوانوردی و توان
تصمیمگیری صحیح در موقعیتهای دشوار، وزن، سلامت جسمی و قد آنها از
عوامل کلیدی در انتخاب این افراد بود. موشکی که قرار بود نخستین فضانورد را
به فضا ببرد بر اساس موشک نظامی قارهپیمای دوربرد آر-۷ ساخته شده بود، که
آن هم در اصل برای پرتاب کلاهک هستهای در مسافتهای طولانی طراحی شده
بود. برای همین فضاپیمای وستوک-۱ سوار بر آن نمیتوانست بزرگتر از کپسول
کلاهک هستهای باشد.[۵][۶]
تاریخ نخستین سفر فضایی
یکی از مسایلی که ذهن دولتمردان و مسئولین سازمان فضایی شوروی را مشغول
کرده بود، انتخاب تاریخی مناسب برای نخستین سفر فضایی بود. بر اساس اطلاعات
کسب شده، مقامات شوروی گمان برده بودند که برنامه اولین سفر فضایی آمریکا
برای روز ۲۰ آوریل ۱۹۶۱ مقرر شده بود، و آنان مصمم بودند فضانورد خود را
قبل از آن تاریخ به فضا بفرستند. در عمل، اولین فضانورد آمریکایی تا یک ماه
بعد از آن تاریخ پرواز نکرد. برنامه آمریکا برای فرستادن فضانورد به
بلندپروازی برنامه شوروی نبود، و فضاپیمای آمریکایی مرکوری قرار نبود مانند
وستک به مدار زمین پرواز کند، بلکه میخواست پروازی کوتاه در مسیر
پرتابهای (Ballistic) زیر مدار زمین در ارتفاع حدود ۱۰۰ مایلی داشته باشد.
اما بر اساس تعاریف رسمی، میشد همین پرواز کوتاه را «اولین پرواز فضایی»
دانست. به همین علت، بازه زمانی بین روزهای ۱۱ تا ۱۷ آوریل همان سال برای
اولین پرواز فضایی شوروی در نظر گرفته شد.
گزینش نخستین فضانوردان
تا روزهای پیش از پرواز، هر شش عضو منتخب در گروه مورد آزمایشهای دشواری
قرار گرفتند تا استقامت جسمی و روانی آنها محرز شود. روز ۱۷ مارس سال ۱۹۶۱
فضانوردان منتخب، تیم بزرگ پشتیبانی و گروهی از مقامات رسمی وارد پایگاه
فضایی بایکونور شدند.
روز ۸ آوریل یعنی تنها چند روز پیش از پرواز فضایی، یوری گاگارین به عنوان
نامزد اصلی پرواز گزینش شد. گرمان تیتوف به عنوان فضانورد ذخیره تعیین شد
تا در صورت بروز هرگونه مشکلی برای گاگارین، بتواند بجای او پرواز کند.[۶]
در مورد دلایل انتخاب گاگارین حدس و گمانهای گوناگونی وجود دارد؛ برخی
معتقدند که پیشینه کارگری خانواده او، نام خانوادگی و یا حتی محل تولد او
باعث شدهبود که حزب کمونیست شوروی او را به گرمان تیتوف ترجیح دهد. شکی
نیست که شخصیت گرم و اجتماعی و رسانهپسند او از دلایل مهم گزینشش
بودهاست.
پس از روشن شدن دو نامزد اصلی پرواز، سرگئی کارالیوف ضمن دیدار با گاگارین و
تیتوف به آنها اطلاع داد که فضاپیما در تاریخ ۸ آوریل آماده خواهد بود و
پرواز برای روزهای ۱۰ تا ۱۲ آوریل برنامهریزی شده است. دو روز بعد،
جلسهای رسمی با حضور مقامات بلندپایه دولت شوروی، مقامات سازمان فضایی
شوروی و هر شش فضانورد در یکی از پایگاههای نیروی هوایی در کنار رود
سیردریا برگزار شد. این جلسه با سخنان سرگئی کارالیوف و با ارائه چکیدهای
از فعالیتهای گذشته و برنامههای آینده آغاز شد. وی گفت:
با اینکه تنها ۴ سال از زمانی که اولین ماهواره جهان را به فضا پرتاب کردیم
میگذرد، ما برای فرستادن اولین انسان به فضا آمادگی کامل داریم. شش
کیهاننورد اینجا حضور دارند و همگی برای انجام این ماموریت از آمادگی لازم
برخوردارند. تصمیم بر این شده که نخستین پرواز توسط یوری گاگارین انجام
شود، و دیگران در پروازهای آتی شرکت کنند؛ [چون] تا پایان امسال ده فروند
فضاپیمای وستوک برای پرواز آماده خواهند بود. سال آینده فضاپیماهایی با ۲ و
۳ سرنشین خواهیم داشت، و فکر کنم کیهاننوردانی که اینجا هستند بدشان
نیاید ما را در این سفرهای فضایی همراهی کنند. ما باور داریم که [این]
فضاپیما برای پرواز کاملا آماده شده و پرواز موفقی خواهد داشت. یوری
الکسییویچ، برایت آرزوی موفقیت بسیار دارم»
در این میان خبرگزاری تاس، خبرگزاری رسمی دولت شوروی، سه بیانیهٔ گوناگون
برای نخستین پرواز فضایی تهیه کرد. بیانیه نخست، اعلام خبر موفقیت پرواز
نخستین فضانورد جهان بود. بیانیه دوم در صورتی مخابره میشد که فضانورد
برخلاف برنامهٔ پیشین در خاک کشوری غیر از شوروی یا در اقیانوس فرود بیاید،
و شامل درخواست کمک بینالمللی برای یافتن او بود. بیانیه سوم برای بدترین
حالت یعنی از دست رفتن فضانورد تهیه شده بود. خوشبختانه بیانیههای دوم و
سوم هیچگاه بکار نیامد.
شمارهٔ رمز «۲۵»
تا پیش از پرواز گاگارین، هیچ انسانی به فضا نرفته، خارج از جو زمین و در
شرایط بیوزنی قرار نگرفته بود. پزشکان و روانشناسان و حتی به قولی خود
سرگئی کارالیوف نگران این بودند که فضانورد با ورود به مدار زمین و قرار
گرفتن در بیوزنی از یک سو، و مشاهده فضای بیکران و کره زمین از سوی دیگر،
تعادل روانی خود را از دست داده و دست به اقدامات غیرقابل پیشبینی بزند.
به همین دلیل فضاپیمای وستوک-۱ بگونهای ساخته شده بود که تمام پرواز را
بطور خودکار انجام دهد. تنها راه از کار انداختن کنترل خودکار و به دست
گرفتن ناوبری فضاپیما، وارد کردن شماره رمز ویژهای در سیستم ناوبری بود.
این شماره رمز -عدد «۲۵»- روی کاغذی نوشته شده و در پاکتی سربسته در داخل
فضاپیما قرار داده شده بود.
کنترل دستی فضاپیما تنها در حالتی امکان داشت که فضانورد در حالت روانی
مناسب قرار داشته، توان باز کردن پاکت، خواندن شماره رمز، و وارد کردن آن
شماره به سامانهٔ ناوبری را داشته باشد![۷]
نخستین پرواز فضایی انسان
آغاز پرواز
یوری گاگارین در لباس فضایی
یوری گاگارین در ساعت نه و هفت دقیقه صبح روز چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۴۰ (۱۲
آوریل ۱۹۶۱) به وقت مسکو، از پایگاه فضایی بایکونور با فضاپیمای وستوک-۱
(نام و شماره سریال: Vostok 3KA-2) و با رمز پرواز «درخت سرو» به عنوان
نخستین فضانورد جهان به مدار زمین پرواز کرد.[۸]
متخصصان در مرکز کنترل پرواز، بوسیله سه کانال رادیویی و یک کانال
تلویزیونی با گاگارین در مدار زمین ارتباط داشتند.
نخستین جملههایی که گاگارین به زمین مخابره کرد این بود: «پرواز به خوبی
ادامه دارد، دید خوبی دارم، من زمین را میبینم، خیلی زیبا است».[۹] مشهور
است که گاگارین در حال اوج گرفتن به مدار زمین، آهنگ یک سرود میهنپرستانه
روسی را زمزمه میکرده.[۱۰] این سرود «مام میهن میشنود» نام دارد؛ شعر این
سرود اثر یوگنی دولماتوسکی و آهنگ آن اثر دمیتری شوستاکوویچ آهنگساز
پرآوازه روسی است. ابیات اول این آهنگ چنین هستند:
مام میهن میشنود مام میهن میداند
که فرزندش تا کجای آسمانها پرواز کرده است
در حالی که گاگارین در مدار زمین پرواز میکرد، درجه نظامی او به افتخار
موفقیتش از ستوانی به سرهنگی ارتقا پیدا کرد.
مشکل در مرحله ترمز
فضاپیمای وستوک-۱ پس از طی بخش بزرگی از مسیر پرواز بر فراز قارهٔ آفریقا
رسید و سیستم ناوبری بطور خودکار ترمزهای سوخت مایع را بکار انداختند. قرار
بر این بود که حدود ۱۰ تا ۱۲ ثانیه پس از اتمام کار موتور ترمز، بخش
سرویسدهی فضاپیما از کپسول فضایی گاگارین جدا و مرحله بازگشت به زمین آغاز
گردد. اما به علت گیر کردن کابلهای اتصال دهنده این دو بخش، بخش
سرویسدهی در حالت نیمهمتصل به کپسول حامل گاگارین باقی ماند. کپسول
گاگارین در این لحظه در حال ورود به جو زمین بود و این مشکل باعث شد که حول
محور خود دچار دوران شدید و غیرقابل کنترل شود.
یوری گاگارین خود در مورد این حادثه میگوید:
به محض اینکه کار موتور ترمز پایان یافت، فضاپیما تکان شدیدی خورد و شروع
کرد به چرخش با سرعت بالا دور محور خودش، سرعت چرخش حدود ۳۰ درجه در ثانیه
بود. همه چیز میچرخید. این رویداد بر فراز قاره آفریقا رخ داد، از پنجره
یک لحظه قاره آفریقا، یک لحظه افق زمین و لحظه دیگر آسمان را میدیدم. اصلا
وقت نداشتم خودم را در برابر نور شدید آفتاب محافظت کنم که کور نشوم.
پاهایم را به سمت پنجره پایینی بردم که جلوی نور را بگیرد اما پنجره را
نبستم چون میخواستم موقعیت خودم را بدانم و ببینم اوضاع از چه قرار است.
با ورود به لایههای ضخیمتر جو زمین، فضاپیما دچار دوران و تکانهای
شدیدتری شد. با این وجود، گاگارین اعتماد به نفس خود را از دست نداد و باور
داشت که هنوز فضاپیما شانس فرود عادی را از دست نداده:
«من به کنترل زمین اطلاع دادم که مرحله جداسازی بر اساس برنامه روی نداده.
اما هنوز به نظرم موقعیت اضطراری نبود، و من روی صفحه کنترل کُد VN4 را به
زمین مخابره کردم (معنی کُد: همه چیز بخوبی پیش میرود).
این حالت حدود ده دقیقه ادامه داشت تا اینکه کابلها در اثر حرارت شدید
ناشی از ورود به جو زمین سوختند و بالاخره کپسول گاکارین در ساعت ۱۰:۳۵
دقیقه آزاد شد. گاگارین اعتقاد داشت که در بدترین لحظات این حادثه، فشاری
در حدود ۱۰ جی (G-force) به او وارد میشدهاست:
در یک لحظه، برای حدود ۲-۳ ثانیه، دادههای روی صفحه کنترل محو شدند و جلوی
چشمانم تیره شد. خودم را محکم گرفتم و تلاش کردم در برابر فشار مقاومت
کنم، تا بالاخره همه چیز تقریبا به حالت عادی برگشت.
فرود
گاگارین پس از ۱۰۸ دقیقه پرواز و یک دور گردش کامل در مدار زمین، در ۲۶
کیلومتری جنوب غربی شهر انگلس در منطقه ساراتوف فرود آمد. این نقطه از
منطقه پیشبینی شده برای فرود فاصله زیادی داشت و کسی برای استقبال از او
حاضر نبود. آنا آکیموونا تاتارووا، همسر جنگلبان محلی و نوه ۶ سالهاش
اولین کسانی بودند که گاگارین را پس از فرود دیدند. یوری گاگارین ماجرا را
این گونه تعریف میکند:
آنها وقتی مرا با لباس و کلاه فضایی و چتر نجاتم دیدند، ترسیدند و عقب
رفتند. من به آنها گفتم نگران نباشید من هم مثل شما شهروند شوروی هستم،
همین الان از فضا برگشتم و دنبال تلفن میگردم که به مسکو زنگ بزنم.
گاگارین پس از تماس تلفنی با دفتر نیروی هوایی، پیامی به این مضمون فرستاد:
«پیامی برای نیروی هوایی، ماموریت با موفقیت انجام شد، در این موقعیت
(...) فرود آمدم، حالم خوب است، ضربدیدگی و شکستگی هم ندارم. گاگارین».
جمعیت زیادی در میدان سرخ شهر مسکو برای استقبال از گاگارین گردآمده بودند
یوری گاگارین پس از بازگشت به زمین، بلافاصله تبدیل به ستارهای جهانی شد.
او به کشورهای گوناگون از جمله ایتالیا، چکسلواکی، بریتانیای کبیر، آلمان،
مجارستان، فرانسه، بلغارستان، غنا، کوبا، مکزیک، برزیل، نروژ، هند، مصر،
لیبریا، کانادا و ژاپن سفر کرد و مورد استقبال رسمی مقامات و هوادارانش
قرار گرفت. او در بسیاری از کشورها نشانهای افتخار دریافت و از پیکرههایی
که به افتخارش برپا شده بود پردهبرداری کرد. در بریتانیا میهمان نخستین
اتحادیه کارگری جهان بود، و در پاریس خیابانی به نام وی نامگذاری شد.
دیدن یا ندیدن خدا؟
مدتی پس از پرواز فضایی گاگارین، شایعات دروغی خصوصا در جوامع مذهبی و غربی
به نقل از او پخش شد مبنی بر اینگه گاگارین در فضاپیمایش گفته که «من این
بالا خدایی نمیبینم». چنین عبارتی در هیچ کجای نوار مکالمات گاگارین در
فضا وجود ندارد.
در سال ۲۰۰۶ میلادی، سرهنگ والنتین پتروف، یکی از دوستان نزدیک گاگارین، طی
مصاحبهای بیان چنین عباراتی از سوی گاگارین را تکذیب کرد. وی منشا شایعه
را نقل قولی خارج از مضمون از سخنرانی نیکیتا خروشچف در کمیتهٔ مرکزی حزب
کمونیست اتحاد شوروی دانست. خروشچف در این سخنان ضمن حمله به باورهای
مذهبی، گفته بود که «حتی گاگارین به فضا رفت و آنجا هم خدایی ندید». شاید
برخی این عبارات را به گاگارین نسبت داده بودند تا از محبوبیت گاگارین
استفاده کرده و اثر تبلیغات خود را بیشتر کنند.
از طرف دیگر، با توجه به اینکه نفوذ کمونیسم در برخی از کشورهای مذهبی یا
غربی از دید روحانیت و یا دولت تهدید محسوب میشده، این احتمال هم وجود
دارد که از این شایعه برای نفی و تیرهنمایی کمونیسم و پیشرفتهای
تکنولوژیکی شوروی استفاده شدهبودهباشد.
پس از پرواز تا مرگ
در سال ۱۹۶۲، یوری گاگارین به سمت معاونت شورای عالی اتحاد شوروی منصوب شد،
اما پس از مدتی به مرکز فضانوردی شوروی در «شهرک ستارهها» بازگشت و به
مدت ۷ سال در گروهی کار کرد که هدفشان طراحی فضاپیماهایی با قابلیت استفاده
مجدد بود. وی پس از مدتی به سمت معاون مدیریت شهرک ستارهها انتخاب شد، و
همزمان به تمریناتش به عنوان خلبان هواپیمای جنگنده ادامه داد.
در روز ۷ فروردین ۱۳۴۷ (۲۷ مارس سال ۱۹۶۸)، هواپیمای میگ-۱۵ یوری گاگارین و
مربی پروازش طی یک پرواز تمرینی دچار سانحه شد و سقوط کرد و هردو سرنشین
آن کشته شدند.
علت سانحه
گاگارین در مراسم نامگذاری خیابانی به نام خود در شهر پاریس
پوستر یوری گاگارین در پایگاه فضایی کندی در آمریکا
علت دقیق سانحه روشن نیست، اما بر اساس نتایج پژوهشی که در سال ۱۹۸۶ انجام
گرفت، تلاطم ناشی از پسسوز موتور جت یک فروند هواپیمای سوخو-۱۱ احتمالا
باعث شده که گاگارین و مربیاش کنترل هواپیمایشان را بطور مرگباری از دست
بدهند. بدی هوا در روز سانحه نیز مطمئنا در این سقوط بیتاثیر نبودهاست.
الکسی لئونوف، کیهاننورد روسی و همکار گاگارین، در کتابش با عنوان «دو روی
ماه» [۱۶] نظریه مشابهی در مورد این سانحه ارائه داده است. او در همان روز
در نزدیکی محل حادثه درحال پرواز با بالگرد بوده، نقل میکند که «دو صدای
غرش مهیب» از دور شنیدهاست. الکسی گزارش پژوهش ۱۹۸۶ را تایید میکند و
نتیجه میگیرد که هواپیمای دوم (که او به اشتباه سوخو-۱۵ نامیده) در ارتفاع
پایینتر از حد مجاز در حال پرواز بوده، و «به خاطر بدی هوا، و بدون اطلاع
از اینکه بیشتر از ۲۰-۱۰ متر با هواپیمای گاگارین فاصله ندارد، اقدام به
شکستن دیوار صوتی کرده است». تلاطم شدید ناشی از این اقدام، هواپیمای
گاگارین را بیثبات کرده و به چرخش مرگباری فرستاده است. نخستین صدای غرش
مهیب ناشی از شکستن دیوار صوتی و دومین صدا ناشی از انفجار هواپیمای
گاگارین بودهاست.
نظریه جدیدتری نیز در سال ۲۰۰۵ ارائه شده است که برپایهٔ آن دریچه تهویه
کابین خلبان سهواً بدست گاگارین و همکارش و یا خلبان پیشین هواپیما باز
گذاشته شدهبودهاست. باز بودن دریچه باعث بوجود آمدن حالت خفگی ناشی از
کمبود اکسیژن شده و خلبانان نتوانستهاند کنترل هواپیما را حفظ کنند.
در سال ۲۰۰۷ پیشنهادی مطرح شد مبنی بر اینکه پژوهشهای جدیدی در مورد سقوط
یوری گاگارین با استفاده از فنآوری نوین انجام گیرد. اما دولتمردان روسیه
نیاز به انجام پژوهشهای مجدد را غیرضروری دانستند.
تمامی قطعات جمعآوری شده از لاشه میگ-۱۵ یوری گاگارین در محفظههای سربسته
نگهداری میشود و امکان پژوهش روی آنها در آینده وجود دارد.
یادمان، افتخارات و نشانهای گاگارین
سکه یک روبلی به مناسبت بیستمین سالگرد پرواز فضایی گاگارین، اتحاد شوروی
یادمان ۴۰ متری یوری گاگارین در مسکو، پایتخت روسیه
یادبود یوری گاگارین در شهر سواستوپول در کشور اوکراین؛ از این یادبود به
مناسبت بیست و پنجمین سالروز نخستین سفر فضایی انسان در روز ۱۲ آوریل ۱۹۸۶
پردهبرداری شد.
به مناسبت بیستمین و سیامین سالگرد پرواز گاگارین، دولت شوروی به ترتیب در
سال ۱۹۸۱ یک سکه یک روبلی (مس-نیکل)، و در سال ۱۹۹۱ یک سکه سه روبلی
(نقره) ضرب کرد.
در سال ۲۰۰۱، دولت روسیه به مناسبت چهلمین سال نخستین پرواز فضایی انسان،
چهار سکه جدید با نیمرخ گاگارین ضرب کرد که عبارتند از سکههای دو روبلی
(مس-نیکل)، سه روبلی (نقره)، ده روبلی (برنج-مس، نیکل)، و صد روبلی (نقره).
پیکر یوری گاگارین در آرامگاه دیوار کرملین در میدان سرخ شهر مسکو به خاک
سپرده شده است.
جشنهای شب یوری
هر ساله در شب ۱۲ آوریل، جشنهایی با نام «شب یوری» برای یادبود یوری
گاگارین در نقاط مختلف جهان برپا میشود. در برخی از این مراسم علاوه بر
علاقمندان به سفرها و اکتشافات فضایی، فضانوردان سرشناس نیز شرکت میکنند.
در سال ۲۰۰۸ در شب یوری، ۴۹ کشور جهان میزبان ۱۶۸ جشن هستند.
نامگذاری افتخاری
• مدال زرین فدراسیون بینالمللی هوانوردی
• مکانی در شهر مسکو که پیکرهای ۴۰ متری از گاگارین هم در آنجا قرار دارد.
• خیابان یوری گاگارین (Avenue de Youri Gagarine) در شهر پاریس
• نشان جستجوگر گوگل که هر سال در روز ۱۲ آوریل به یاد یوری گاگارین تغییر
میکند.
• روی جلد مجله تایم در تاریخ ۲۱ آوریل ۱۹۶۱[۲۱]
• قطار شماره ۱۳۶-۲۲۱ مدل سوپر وویجر شرکت راهآهن ویرجین
در بریتانیا
• یکی از دهانههای کره ماه
• شهاب سنگ شماره ۱۷۷۲
فرنامها
• خلبان-کیهاننورد اتحاد شوروی (۱۴ آوریل ۱۹۶۱)
• قهرمان اتحاد شوروی (۱۴ آوریل ۱۹۶۱)
• قهرمان جمهوری چکسلواکی (۲۸ آوریل ۱۹۶۱)
• قرمان جمهوری بلغارستان (۲۳ آوریل ۱۹۶۱)
• قهرمان جمهوری دموکراتیک ویتنام
• رئیس انجمن دوستی شوروی و کوبا
• عضو افتخاری انجمن دوستی شوروی و فنلاند
نشانهای عالی
• لنین (شوروی)
• گئورگی دیمیتروف (بلغارستان)
• کارل مارکس (آلمان شرقی)
• ستاره درجه ۲ (اندونزی)
• صلیب گرونوالد (لهستان)
• پرچم گوهرنشان (مجارستان)
• نشان گردنبند رود نیل (مصر)
• ستاره افتخار آفریقا (لیبریا)
• نشان افتخار هوانوردی (برزیل)
• شوالیه یکم خلیج خوکها (کوبا)
شهروندی افتخاری
• ساراتف، سباستوپول، اسمولنسک، سومگایت، وینیتزا، نوووچرکاسک، و کالوگا
(شوروی)
• صوفیه، پرنیک، و پلوودیو (بلغارستان)
• آتن (یونان)
• لیماسول و فاماگوستا (قبرس)
• سن دنیس (فرانسه)
• ترچینانسک تپلیتزی (چکسلواکی)
• کلید زرین شهرهای قاهره و اسکندریه (مصر)
۴۵ سال پیش در 12 آوریل 1961، زمانی که غرش مهیب موتورهای قدرتمند راکت
حامل وستک۱ سرتاسر پایگاه فضایی بایکنور را در مینوردید، عصر جدیدی در
تاریخ بشر آغاز شد که زندگی و فهم بشر از دنیای اطراف را اساساً تغییر داد.
در اوج رقابتهای فضایی دو ابر قدرت زمان، اتحاد جماهیر شوروی که پیش از
آن نیز تمامی رکوردهای اولیه تسخیر فضا را به خود اختصاص داده بود، بار
دیگر گامی بلند برداشت تا نه تنها مردم شوروی را در این رقابت جهانی
سرافراز کند بلکه جهان را وارد عصری تازه نماید، عصری که انسان توانست قدم
از کره خاکی خود بیرون گذارد و برای اولین بار به فراسوی جو زمین سفر کند.
یوری گاگارین، سرنشین خوشبخت این فضاپیمای تاریخی اولین بشری بود که به فضا
سفر کرد. مدار گرد حامل اولین و معروفترین فضانورد جهان پس از آنکه ۱۰۸
دقیقه با سرعت ۲۷۴۰۰ کیلومتر در ساعت یکبار زمین را دور زد به سلامت به
زمین بازگشت و افتخاری بینظیر را برای خود و کشورش به ارمغان آورد.
مداری که یوری گاگارین پیمود، مداری بیضی شکل بود که حداقل ارتفاع آن 169
کیلومتر و حداکثر ارتفاع آن 315 کیلومتر بود. صفحه این مدار با صفحه استوا
زاویهای 65 درجهای میساخت تا فرود یوری گاگارین در خاک شوروی تضمین شود.
. زندگی یوری گاگارین … در نهم مارس 1934، یک زوج کشاورز روسی که در منطقه
کلوشینو واقع در حوالی مسکو روی یک زمین مشترک، کشاورزی میکردند، صاحب پسر
بچهای شدند که او را یوری نامیدند. یوری الکسویچ گاگارین سومین فرزند این
خانواده بود که بعدها فرزند چهارمی نیز به آنها اضافه شد. مادر وی علاقه
عجیبی به مطالعه داشت و پدرش نجار ماهری بود. از آنجاییکه پدر و مادر یوری
به شدت کار میکردند تا معاش خانواده را تأمین نمایند، خواهر بزرگتر یوری
از وی مراقبت میکرد. در خلال جنگ جهانی دوم، خانواده گاگارین نیز مانند
بیشتر خانوادههای روسی درد و رنج بسیاری را تحمل کردند. دو خواهر و برادر
بزرگتر وی در سال 1943 به آلمان برده شدند و تنها پس از جنگ دوباره به وطن
بازگشتند.
معلم یوری خوب به خاطر داشت که وی دانشآموز باهوش و سختکوشی بود و البته
بسیار شیطنت میکرد. زمانی که معلم ریاضی یوری به نیروی هوایی ارتش سرخ
پیوست، آرزویی عمیق در قلب این جوان ماجراجو ریشه دواند. یوری که مجبور بود
زود به کار مشغول شود، کارگاه آهنگری را برگزید و اندکی بعد او را برای
ادامه تحصیل در مدرسه عالی تکنولوژی انتخاب شد. در همان زمان یوری به عضویت
کلوپ هوایی درآمد و پرواز با هواپیمای سبک را آموخت. این تفریح جدید که
قسمت اعظم وقت یوری را اشغال کرده بود، دریچه جدیدی در زندگی وی گشود.
یوری که سخت تلاش میکرد سرانجام در سال 1955 هر دو رشته را با موفقیت به
پایان رساند. علاقه شدید وی به خلبانی باعث شد که پس از پایان تحصیلات وارد
مدرسه آموزش خلبانی اُرنبرگ شود و در همانجا بود که با والنتینا گوریچوا،
دختر جوانی که در 1957 با هم ازدواج کردند، آشنا شد. زمانی که یوری و
والنتینا با هم ازدواج میکردند، یوری نشان (Wing) پرواز با میگ 15 را
دریافت کرده بود. یوری زمانی که مرد بزرگی شده بود، یک خصوصیت ویژه داشت.
یوری بسیار کوتاه قد بود، او فقط 157 سانتیمتر قد داشت. در سال 1960
جستجوی وسیعی برای انتخاب 20 کاندید جهت حضور در برنامه فضایی اتحاد جماهیر
شوروی آغاز شد. یوری یکی از آن 20 منتخب خوششانسی بود که تمرینات شدید،
وسیع و جدیدی را پشت سر گذاشت. در نهایت پس از آزمایشات فراوان پزشکی و
فیزیولوژیکی و انجام تمرینات سخت یادگیری بودن در فضا، دو فضانورد باقی
مانده بودند: یوری گاگارین و گرمان تیتوف.
حدس زده میشود دلایل انتخاب یوری گاگارین به عنوان اولین فضانورد اتحاد
جماهیر شوروی و همچنین دنیا، علاوه بر مسائل بدنی، آموزشی و تواناییهای وی
برای بودن در فضا به اخلاق و روحیات او نیز وابسته بوده باشد. یوری مرد
بسیار متواضع و خوشمشربی بود که علیرغم قد کوتاهش در جلسات و میهمانیها
به چشم میآمد. در نقطه مقابل وی، گرمان تیتوف بسیار گوشهگیر و ساکت بود.
سرانجام در 12 آوریل 1961، یوری گاگارین سوار بر موشک فضاپیمای وستوک1
اولین انسانی شد که مرز فضا را گشود و قدم به دنیایی اسرارآمیز نهاد. یوری
بسیار مشهور شده بود و یک شبه ره صد ساله پیمود. او به ناگهان از ستوانی
ساده به درجه سرهنگی ارتقائ پیدا کرد و با سران حزب کمونیست نشست و برخاست
مینمود.
اولیای امر زمانی که یوری در مدار زمین بود، امید کمی به بازگشت وی داشتند و
فرض بر این بود که یوری در هنگام بازگشت به زمین خواهد مرد. یوری گاگارین
پس از این سفر تاریخی به چهره سرشناس جهان تبدیل شد و اتحاد جماهیر شوروی
از این چهره استفادههای سیاسی بسیاری کرد.
یوری گاگارین سرانجام در ۲۷ مارس ۱۹۶۸، در جریان یک پرواز تمرینی با
هواپیمای میگ که بسیار مورد علاقه وی بود، کشته شد و فرصت آن را نیافت تا
برای بار دوم زمین را از مدار و از فراسوی جو آن ببیند. اگرچه همواره نام
یوری گاگارین به عنوان نخستین فضانورد جهان یاد میشود اما عقیده کارشناسان
بر این است که اتحاد جماهیر شوروی قبل از یوری دو فضانورد دیگر را نیز به
فضا اعزام کرده بود که متأسفانه هر دو بنا به دلایلی مردهاند. حدس زده
میشود یکی از این دو نفر ولادمیر ایلیوشین پسر طراح معروف هواپیماهای
ایلیوشین بوده است که در اثر تزریق اشتباه به مداری نادرست، هنگام بازگشت
در چین به زمین برخورد کرد.
۲۰ سال بعد از پرواز گاگارین به فضا و در همان روز نخستین شاتل فضایی به
مدار زمین رفت تا یک بار دیگر جهشی عظیم در پروازهای سرنشین دار فضایی به
وجود آید. شاتل فضایی که فضاپیمایی با قابلیت چندین بار پرواز را داراست
اکنون یکی از اصلیترین فضاپیماهای ایالات متحده آمریکا محسوب میشود.تقارن
این ۲ رویداد مهم فضایی در 12 آوریل باعث شده است تا در سراسر جهان به
یادبود این دو پرواز تاریخی مراسمی با عنوان "شب یوری" برگزار شود. شما هم
میتوانید برای این شب بهخصوص برنامهای تدارک ببینید. در آن صورت فراموش
نکنید که حتماً برنامه خود را در وبسایت رسمی این مراسم "شب یوری" ثبت
کنید.
"
 |
 |
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 ساعت 02:02 ق.ظ
مقدمه:
خنده از ته دل روحیه انسان را عوض می کندشوخ طبعی موجب میگردد بر حالات
روحی روزانه خویش کنترل بیشتری داشته باشیم و بر فشار ناشی از مبارزه با
سرطان غلبه کنیم. این ویژگی حتی در ایام سخت و ناگوار هم باعث میشود
خوشبین و مسرور باشیم. این حالت عاطفی مثبت به شما کمک میکند
انعطافپذیری لازم را برای رویارویی با مشکلات بعدی که در سر راهتان قرار
خواهند گرفت، داشته باشید. حتی مواقعی که دلتان نمیخواهد از رختخواب بیرون
بیایید،یک خنده جانانه از ته دل نیروی زیادی به شما خواهد داد. این مورد
اهمیت ویژهای دارد، زیرا اکثر نفوسی که تحت درمان (سرطان) هستند احساس
ضعف و ناتوانی میکنند. شوخ طبعی و خنده ابزارهایی هستند برای از بین بردن
خشم و اضطراب بدترین روزهای زندگیتان به علاوه، خنده موجب کاهش تنش در
ماهیچهها میشود. هدف اصلی کلیه روشهای کنترل فشار، هم آرامش ماهیچهها
است و هم از بین بردن تنش روانی حاصل از قبض و گرفتگی آن. این تکنیکها به
نحوی صریح، قدرت کاهش فشار و تنش را از طریق مزاح تایید مینماید.
تاثیر شوخ طبعی بر سلامت جسمانی
سالهاست میدانیم که «استرس» یا «فشار»، موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن و
«مزاح و خنده»، موجب تقویت آن میگردد و تعداد و میزان فعالیت سلولهای
سرطانی از بین برنده سلولهای سرطانی را افزایش میدهد. این سلولها به
دنبال سلولهای سرطانی میگردند و آنها را نابود میکنند. هیچ شواهدی
موجود نیست تا قابلیت بروز سلامت توسط مزاح را تایید نماید ولیکن مدارکی
در دست است که مشارکت فعال سیستمهای صحت و عافیت طبیعی بدن را در این
مبارزه تایید میکند.
«خنده» میزان هورمونهای استرس (فشار) – اپی نفرین، کورتیزول، دوپاک و
هورمون رشد را در خون کاهش میدهد، موقتاً فشار خون را پایین میآورد و از
شدت درد می کاهد. همان طوری که گروچو مارکس میگوید «دلقک مانند قرص آسپرین
عمل میکند ولی تاثیرش دو برابر بیشتر است.» به علاوه، خنده یک ورزش بسیار
عالی برای قلب است. این مورد برای افراد سالخورده یا بازنشسته و بیمارانی
که دچار آمبولی نشدهاند، فوقالعاده حائز اهمیت میباشد و یک طرح یا الگوی
تنفسی ویژه با مزایای قابل توجه ایجاد میکند: از جمله اینکه مقدار هوای
باقیمانده در ششها را کاهش میدهد و هوای مملو از اکسیژن را جایگزین آن
مینماید، در نتیجه میزان بخار آب و دیاکسید کربن در ششها کم میشود و
خطر عفونت ریوی تقلیل مییابد.
بدون شک خنده و مزاح موجب ایجاد یک نوع نگرش مثبت و خوشبینانه و ایجاد
امید و عزم راسخ میگردد. به نظر دکتر برنی. «عوامل عاطفی» نقش مهمی در
مبارزه با امراض ایفا می کنند و شواهد بیشماری از تحقیقات انجام شده در
رشته جدید پزشکی موسوم به «ایمنی شناسی اعصاب و روان» صحت این نظریه را
تایید مینمایند.
بنابراین به هردلیلی که باشد حق دارید «تومور» موجود را دست بیندازید و با
آن مزاح کنید. در دروانی که سراسر اضطراب و خشم و افسردگی و درد است، این
شوخطبعی، خوشی و سرور را برای زندگیتان به ارمغان خواهد آورد. در ایامی که
بیحال و سست هستید، شوخطبعی شما کاملاً متوجه نبرد با بیماریتان است.
احساسات، کلید تاثیرات ذهنی بر سلامت
کاندیس پرت، یکی از محترمترین محققین در حوزه طب ذهن / بدن، از سری
برنامههای تلویزیونی ذهن و درمان بیل مویر، متوجه شد که احساسات به صورت
پیامهای شیمیایی در بدن ثبت و ذخیره میگردند و مؤثرترین عوامل بر سلامتی
ذهن و جسم به شمار میآیند. احساسات و عواطف مستقیماً با افکار، نگرشها و
رفتارهای روزانه ما ارتباط مستقیم دارد و در حقیقت تغییرات شیمیایی – عصبی
ناشی از این احساسات و عواطف در ذهن، میتواند بر روی بیماری یا سلامتی ما
تاثیر مستقیم بگذارد.
رمز سلامتی ما بر طبق اظهارات کاندیس پرت، در مولکولهای پیچیدهای به نام
نوروپپتید است. «پپتید» نوعی اسید آمینه است که پایه و اساس ساختار پروتئین
به شمار میرود. روی هم رفته بیست و سه نوع اسید آمینه متفاوت وجود دارد.
«پپتید»ها اسید آمینههایی هستند که مانند رشته مروارید به یکدیگر
پیوستهاند. پپتیدها در سراسر بدن وجود دارند و مغز و سیستم ایمنی را نیز
شامل میگردند. در مغز ما حدود شصت نوع پپتید عصبی، از جمله «آندروفینها»
وجود دارد. این پپتیدها وسیله ارتباطی سلولها در سراسر بدن هستند. این
ارتباطها شامل پیام های مغز به خود مغز، پیامهای مغز به بدن، پیامهای
بدن به خود بدن و پیام های بدن به مغز است.
سلولهای انفرادی، سلولهای مغز، سلولهای ایمنی و سایر سلولهای بدن،
گیرندههایی دارند که این پپتیدهای عصبی را جذب مینماید. نوع این پپتیدهای
عصبی دائماً در حال تغییر است و در طول روز تغییراتی در احساسات و عواطف
ما به وجود میآورد. تاکنون ترکیبات دقیق این نوروپپتیدها که در حالات
مختلف ترشح میشوند، تعیین نشده است.
نوع و تعداد نوروپپتیدها که با احساسات ما ارتباط داشته و در محل گیرندهها
وجود دارند، بر روی میزان احتمال سلامت ماندن یا بیمار شدن ما تاثیر
میگذارد. ویروسها از همین گیرندهها برای نفوذ به یک سلول استفاده
میکنند و بسته به میزان پپتیدهای طبیعی موجود، ویروس راحتتر یا مشکلتر
به سلول وارد میشود.
حس شوخطبعی به شما اطمینان میبخشد و پیامهای شیمیایی بدن شما به نفع شما
فعالیت خواهند کرد. مواد شیمیایی موجود در بدن و مغز، در احساسات و عواطف
هم نقش دارند. به نظر من بهتر است در خصوص سلامت (جسمانی) به مدیریت
احساسات و عواطف بیشتر توجه کنیم.
بر طبق تحقیقات اولیه، مزاح و خنده، گلبولهای سفید دفاعی – سلولهایی که
ویروس ایدز به آنها حمله میکند – را تولید مینماید. اگر شوخطبعی به جسم
کمک کند تا با بیماری ایدز مبارزه کند (در حال حاضر هیچ شواهدی موجود نیست
که شوخ طبعی راهی برای مقابله با بیماری ایدز هست یا خیر)، احتمالاً برطرف
شدن بیماری صرفاً به جهت تولید گلبولهای سفید نیست. زیرا به هر دلیلی
انتظار میرود که سلولهای جدید هم مورد هجوم ویروس ایدز قرار بگیرند. اما
احتمالاً احساسات مثبت ناشی از مزاح و خنده است که موجب تولید نوروپپتیدها
میشوند.
«پرت»، اظهار داشته که ویروس ایدز از گیرندههایی استفاده میکند که
معمولاً توسط نوروپپتیدها استفاده میشود.بنابراین نفوذ ویروس ایدز به یک
سلول، بستگی به میزان این نوروپپتیدها دارد که خود تابع حالت عاطفی
ارگانیسم میباشد.
لین یو تانگ میگوید: «معتقدم طرز تفکر ما را عملکرد شمیایی شوخ طبعی تغییر
می دهد.» البته در اینجا به طور کامل به بررسی این تحقیق نمیپردازیم
ولیکن بعضی از مطالعات اساسی را به جهت برطرف نمودن هر نوع شک و تردید در
مورد نقش مهم طرز تفکر یا خلق و خوی روزانه در سلامتی و تندرستی مطرح
مینماییم.
این مساله به ویژه در خصوص حالات روحی یا احساسی پایدار (روز به روز / سال
به سال) اهمیت بسزایی دارد. هر اقدامی انجام میدهید، تا یک طرز تفکر
مثبتتر و خوشبینانهتر در برابر مسائل و مشکلات حیات روزانه خویش داشته
باشید، هم برای سلامت جسمانی شما مفید است و هم به شما کمک میکند تا بر
فشار روحیتان غلبه کنید و در این زمینه کارآمدتر و مؤثرتر باشید.
شوخ طبعی یکی از قدرتمندترین وسایل و ابزار شما محسوب میشود. بدین ترتیب
میتوانید مطمئن شوید خلق و خو و احساسات و عواطف روزانه شما صحت و
عاطفیتان را تضمین مینماید. به طور کلی، مزاح موجب حفظ یک روش صحیح
زندگانی میشود و این شیوه، همزمان با تاکید جوامع علمی پزشکی بر روی طب
پیشگیری، به نحو فزایندهای توسط متخصصین مرکز بهداشت، توصیه میگردد.
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 ساعت 02:01 ق.ظ
کمیته مشترک اعتباربخشی سازمانهای مراقبت بهداشتی"
Joint Commission on the Accreditation of Healthcare Organizations
(JCAHO)
گردآوری، تنظیم و ترجمه: پروین ابراهیمی
دانشجوی دکترای مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی
مقدمه
کمیته مشترک اعتباربخشی سازمانهای مراقبت بهداشتی، ارگانی غیرانتفاعی است
که کیفیت و ایمنی مراقبت را برای بیش از 15000 مرکز مراقبت سلامت در ایالات
متحده، ارزیابی و تأیید نموده و استانداردهایی را جهت سنجش مراقبت سلامت
تعیین می کند. این کمیته؛ مراکز مراقبت سرپایی، آزمایشگاههای بالینی،
بیمارستانها، مراکز مراقبت سلامت رفتاری، برنامه های مراقبت ویژه بیماری،
مراکز مراقبت در منزل، شبکه های مراقبت بهداشتی، مؤسسات به کارگماری پرسنل
مراقبت بهداشتی، مراکز پیوند اعضاء، آسایشگاهها و دیگر مؤسسات مراقبت
طولانی مدت را موردارزیابی قرار می دهد.
کمیته مشترک هر کاری را صرفاً با یک هدف انجام می دهد:
سازمانهای مراقبت بهداشتی را برای فراهم سازی مراقبت با کیفیت بالا و ایمنی برای بیماران یاری رساند.
رسالت اعلام شده کمیته مشترک
بهبود مستمر ایمنی و کیفیت مراقبت ارائه شده برای عموم از طریق فراهم سازی
اعتباربخشی مراقبت سلامت و خدمات مرتبط که ارتقاء عملکرد را در سازمانهای
مراقبت سلامت حمایت و پشتیبانی می کنند. این سازمان سالانه، استانداردهای
اعتباربخشی خود را به روز در می آورد و اهداف ایمنی بیمار را توسعه می بخشد
و آنها را بر روی وب سایت برای همه افراد علاقمند اعلام می کند، و این
اطلاعات و فرایند را برای کلیه ذی نفعان از جمله مؤسسات مراقبت سلامت،
کارکنان، بیماران و وکلای آنها مشخص و شفاف می سازد.
تاریخچه کمیته مشترک
سازمان قبلی کمیته مشترک حاصل تلاش ارنست کودمن درزمینه بهبود اصلاحات
بیمارستان براساس کنترل نتایج مراقبت بیمار بود. تلاشهای وی منجر به ارائه
برنامه استانداردسازی بیمارستانی شد. کالج جراحان امریکا به اصرار فرانکلین
مارتین همکار کودمن در سال 1913، راه اندازی گردید و در سال 1917 حداقل
استانداردها برای بیمارستانها توسط این کالج تنظیم شد.
در سال 1951 کالج پزشکان امریکا، انجمن بیمارستانهای امریکا، انجمن پزشکی
امریکا و انجمن پزشکی کانادا به کالج جراحان امریکا ملحق شدند تا کمیته
مشترک ارزیابی بیمارستانهاJCAH را به عنوان سازمانی مستقل و غیرانتفاعی
بنیانگذاری کنند که هدف اولیه آن فراهم سازی اعتباربخشی داوطلبانه بود.
در سال 1964 JCAH مبادرت به دریافت هزینه بازدید از مراکز بهداشتی درمانی نمود.
درسال 1979 انجمن دندانپزشکی امریکا همکاری خود را با JCAH آغاز کرد.
در سال 1983 دوره اعتباربخشی برای مؤسسات مراقبت طولانی مدت، از دو سال به سه سال تغییر داده شد.
از سال 1987 به بعد این سازمان به عنوان کمیته مشترک اعتباربخشی سازمانهای
مراقبت بهداشتی (JCAHO) تغییر نام یافت تا حیطه گسترده فعالیتهای آن منعکس
گردد. این سازمان امروزه بیشتر تحت عنوان کمیته مشترک (jay-co) معروف است.
در سال 1990 مرکز همایش و اداره مرکزی کمیته مشترک در اوک بروک تریس حدود
20 مایلی غرب شیکاگو بازگشایی شد. در سال 2000 خط مشی بازدید بدون اطلاع
قبلی تعیین و در سال 2006 اجرایی شد.
5 حیطه اصلی تخصصی کمیته مشترک
اعتباربخشی و تأیید بیمار محور
ایمنی بیمار
خط مشی عمومی
سنجش و بهبود عملکرد
اطلاع رسانی عمومی
اعتباربخشی و تأیید بیمارمحور
رویکرد کمیته مشترک درمورد اعتباربخشی، بیمار محور و مبتنی بر داده ها است.
فرایند اعتباربخشی کمیته مشترک مبتنی بر روش شناسی تریسر است. بازرسان
کمیته مشترک تجارب واقعی یک نمونه از بیماران را پیگیری و مراقبت ارائه شده
به این بیماران را ارزیابی می کنند.
در اعتباربخشی بررسی جامع همه اجزاء یک سازمان مراقبت بهداشتی صورت می
گیرد. ولی تأیید مراقبت سلامت، بررسی هدفمندتری در مورد خدمات مراقبت سلامت
ارائه شده به بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن یا خاص است.
ایمنی بیمار
خطاهای مراقبت سلامت و اثرات زیانبخش آنها بر روی بیماران موضوعی جدی و
مورد توجه در سیستم مراقبت سلامت امریکا است. نوآوریهای کمیته مشترک به
مراکز مراقبت سلامت یاری می رساند تا فرهنگ ایمنی بوجود آورند، دلیل اصلی
خطاها را دریابند و تغییرات سیستماتیکی را ایجاد کنند که زندگی افراد را
نجات بخشد و از تکرار خطاها و صدمه دیدن بیماران جلوگیری نماید. بیش از 50
درصد استانداردهای اعتباربخشی برای انواع سازمانهای مراقبت سلامت با ایمنی
بیمار ارتباط مستقیم دارند.
خط مشی عمومی
کمیته مشترک به عنوان راهنما و پیشگام در ایمنی و کیفیت مراقبت سلامت، بطور
خاص برای برگزاری میزگردهای تخصصی به منظور بررسی و رسیدگی و ارائه
پیشنهاد و راه حل درخصوص موضوعات خط مشی عمومی مراقبت سلامت تمهیداتی را
فراهم نموده است. برای مثال کمیته مشترک به کمبود تعداد کارکنان، اصلاح
مسئولیت و تعهدات و آمادگی در فوریتها از میان دیگر موضوعات توجه بیشتری
نموده است.
سنجش و بهبود عملکرد
گرایش های روزافزون مراقبت بهداشتی مبتنی بر مشتری و پرداخت درقبال عملکرد،
نیازمند سنجش قابل اطمینان فرایندها و پیامدهای مراقبت است. کمیته مشترک
معیارهای عملکرد معتبر و قابل اطمینان را تنظیم نموده و گسترش می دهد.
ملاکهای عملکرد (معیارهای کمی برای ارزیابی و بهبود انجام فعالیتها و
فرایند آنها) عناصر اصلی برنامه های اعتباربخشی و تأیید کمیته مشترک هستند.
اطلاع رسانی عمومی
خط مشی اطلاع رسانی در تاریخ اول ژانویه 2008 لازم الاجرا شد و کمیته مشترک
متعهد شده است که اطلاعات مرتبط و دقیق درخصوص سازمانهای مراقبت بهداشتی
را در دسترس گروههای ذیربط قرار دهد. اطلاعات مربوط به کیفیت مراقبت و
ایمنی به سازمانها کمک می کند تا خدمات خود را بهبود بخشند. بعلاوه این
اطلاعات می تواند به آموزش مصرف کنندگان و خریداران مراقبت سلامت در انتخاب
آگاهانه مراقبت سلامت کمک کند. ابزارهای اصلی کمیته مشترک برای اعلام
عمومی این اطلاعات، کنترل کیفی و گزارشهای کیفی است.
وب سایت کمیته مشترک برای دردسترس قرار دادن اطلاعات عملکردی و توصیفی در
خصوص سازمانهای معتبر یا غیرمعتبر درنظر گرفته شده است. اطلاعات موجود بر
روی وب سایت توسط هر مرکز مراقبت بهداشتی و از هر موقعیتی قابل جستجو است و
امکان مقایسه بین سازمانهای معتبر را فراهم می سازد. گزارش های کیفی در
سطح کمیته مشترک تنظیم می شوند و شامل اطلاعاتی درخصوص وضعیت اعتباربخشی
سازمانها، مطابقت آنها با اهداف ملی ایمنی بیمار و نتایج سنجش عملکرد است.
فعالیتهای کمیته مشترک
به منظور بدست آوردن و حفظ تأییدیه این کمیته باید بازدید جامعی توسط تیمی
از متخصصین مراقبت سلامت، حداقل هر سه سال یکبار انجام شود (آزمایشگاهها
باید هر دو 2 سال یکبار بازدید شوند). هدف از این بازبینی، ارزیابی عملکرد
سازمان در حیطه هائی است که بر مراقبت بیمار تأثیرگذار است. هنگامی که به
اثبات رسید عملکرد سازمانی از برتری و امتیاز لازم برخوردار است، بنابراین
موردتأیید قرار گرفته و مهر تأیید طلایی به سازمان مزبور اعطاء می گردد.
Behind every Gold Seal of Approval is ", an organization committed to quality."
پشت هر مهر تأیید طلائی، یک سازمان متعهد به کیفیت قرار دارد
مهر تأیید طلائی کمیته مشترک، نماد شناخته شده کیفیت در سطح جهان است.
کمیته مشترک عملاً از حمایت قانونی منحصربفردی در ایالات متحده امریکا
برخوردار است و عمدتاً از طریق وجوه دریافتی از بیمارستانهای امریکا
درزمینه ارزیابی رعایت مقررات فدرال، سالانه 113 میلیون دلار درآمد کسب می
کند.
از سال 1965 طبق قانون مدیکیر مقرر شد بیمارستانهایی که توسط کمیته مشترک
تحت ارزیابی قرار گرفته و تأیید می شوند از نظر اجرای برنامه مدیکیر نیز
مطلوب بشمار آیند و نیازی به بازرسی آنها از سوی دولتهای فدرال و ایالتی
نباشد. این شرایط برای مدیکید نیز صادق است. ویژگی این کمیته در استقلال
مالی آن است. بیمارستانها نیز در مورد درخواست برای انجام ارزیابی توسط
کمیته مشترک آزاد هستند.
اگر چه بسیاری از ایالتهای امریکا از خدمات کمیته مشترک بهره می برند، ولی
برخی از ایالتها، روشهای ارزیابی اختصاصی خود را دارند. مثلاً:
بیمارستانهای مستقر در ایالتهای اوکلاهاما، پنسیلوانیا و وینسکانسین.
کمیته مزبور توسط یک هیئت 29 نفری متشکل از پزشکان (نمایندگان انجمن
بیمارستانها، انجمن پزشکی، انجمن دندانپزشکی، کالج پزشکان و کالج جراحان
امریکا)، مدیران، پرستاران، کارکنان، سرپرست برنامه های بهداشتی، کارشناسان
کیفیت، متخصصان اخلاقی، نماینده کارگری، مدافع یا وکیل مصرف کنندگان
(نمایندگان مردمی) و مربیان آموزشی نظارت میشود. اعضاء این کمیته به مدت 3
سال منصوب می شوند.
اداره مرکزی کمیته مشترک در شهر اوک بروک تریس ایالت ایلینویز تقریباً 500
کارمند دارد. پرسنل بازرسی محیط بیش از 500 فرد را شامل می شوند که بازرسی
های محلی را به انجام می رسانند.
این سازمان علاوه بر 6 کمیته ثابت زیر، کمیته های فرعی دیگری نیز دارد:
کمیته های اجرایی، اعتباربخشی، استانداردها و رویه های بازبینی، امور مالی و
ممیزی، منابع انسانی و غرامت، و کمیته کنترل و نظارت.
کمیته مشترک در تلاش مستمر خود برای بهبود ایمنی و کیفیت مراقبت ارائه شده
به بیمار، گروه های مشاوره ای متفاوتی را تشکیل داده است. این گروهها جهت
کمک به کمیته در راستای ایجاد و اصلاح استانداردها، خط مشی ها و رویه ها
اظهارنظر می کنند و توصیه هایی درخصوص ارتقاء ارزش برنامه اعتباربخشی،
دستاوردهای جدید، تغییر در فرایند بازرسی یا استانداردها و تأثیرات محیطی
ارائه می دهند.
ازجمله گروههای مشاوره ای کمیته مشترک می توان به این موارد اشاره کرد:
گروه مشاوره عمومی کیفیت مراقبت سلامت، مشاوره کسب و کار، پرستاری، سنجش
عملکرد، کمیته ایمنی مراقبت سلامت، مراقبت مختص بیماری، مراقبت در منزل،
بیمارستانی، آزمایشگاهی...
عمل بازرسی و یا ارزیابی به مدت سه روز به وسیله گروه ارزیابی متشکل از
کارشناسان رشته های مختلف براساس دستورالعمل این کمیته انجام می گیرد. پس
از خاتمه بازرسی، یک گزارش ارزیابی تهیه می شود و در مورد نکاتی که در آنها
استانداردها رعایت نگردیده، تذکرات لازم ارائه می گردد.
نتایج بازرسی و ارزیابی ممکن است به "تأیید"، "تأیید مشروط" (که به
دنبال آن ارزیابی بعدی که معمولاً به فاصله 6 ماه بعد از اولین ارزیابی
است)، و یا "رد" مؤسسه از نظر عدم مطابقت با استانداردها بینجامد.
فواید اعتباربخشی و تأیید کمیته مشترک
- افزایش اعتماد جامعه نسبت به کیفیت و ایمنی مراقبت، درمان و خدمات مراکز ارائه دهنده مراقبت سلامت
- فراهم سازی مزیت رقابتی در بازار
- بهبود مدیریت خطرات احتمالی و کاهش خطر
- فراهم سازی آموزش درمورد روال های مناسب برای اصلاح فعالیت ها
- ارائه مشاوره و توصیه حرفه ای، ارتقاء آموزش کارکنان
- توسعه استخدام و پیشرفت پرسنل
- شناسایی مراکز معتبر توسط بیمه گران و سایر گروه ها
- اجرای الزامات قانونی در ایالت های منتخب
اعتبار بخشی مراقبت بهداشتی بین المللی
در سال 1997 شعبه ای تحت عنوان کمیته مشترک بین المللی تأسیس شد. JCI یکی
از گروههایی است که خدمات اعتباربخشی مراقبت سلامت بین المللی برای
بیمارستانهای سراسر دنیا فراهم می کند و این بیمارستانها را با استفاده از
مجموعه استانداردهای متفاوتی نسبت به استانداردهای مورد استفاده برای
ارزیابی بیمارستانهای امریکا، مورد بررسی قرار می دهد و برای سازمان اصلی
در ایالات متحده کسب درآمد می کند. این شرکت غیرانتفاعی درحال حاضر
بیمارستانهای آسیا، اروپا، خاورمیانه و امریکای جنوبی را اعتبار سنجی می
کند و در پی توسعه فعالیت خود در آینده است. بعلاوه کمیته مشترک بین
المللی، برنامه های آموزشی متنوع و بویژه کاربردی را ارائه می دهد.
سازمانهای اعتباربخشی دیگری مستقر در سایر کشورها غیر از امریکا وجود دارد
که نقشی مشابه با کمیته مشترک بین المللی را ایفا می کند. این سازمانها
عبارتند از:
The Canadian Council on Health Services Accreditation (CCHSA)
The Trent Accreditation Scheme (TAS)
The Australian Council on Healthcare Standards (ACHS)
بحث انتقادی
شیوه عملکرد گذشته کمیته مشترک در امریکا مورد انتقاد بود. روال معمول این
کمیته معمولاً به این ترتیب بود که از پیش، بیمارستانها را از زمان بندی
بازدیدها مطلع می ساختند. ارزیابی های برنامه ریزی شده، این امکان را به
مؤسسات می داد که از قبل خود را آماده کنند و هیچ تضمینی وجود نداشت که
استانداردهای مناسب در فواصل بازدیدها حفظ شوند.
کمیته مشترک طی این مدت، انتقادات مزبور را موردتوجه قرار داده و در ایالات
متحده، همه بازدیدهای بیمارستانی از اول ژانویه سال 2006 بدون اطلاع قبلی
انجام شده است. ولی بازدیدهای JCI هنوز در زمان مشخصی برای بیمارستانهای
تحت بررسی انجام می شود.
ارزیابی کیفیت عملکرد فردی پزشکان یا چهارچوب اخلاقی که در آن عمل می کنند
جزو حوزه کاری بازدیدکنندگان JCI نیست.
کمیته مشترک در موضوعات اخلاق پزشکی درگیر نمی شود. این کمیته تلاش برای
ارائه راهنمایی در مورد موضوعات اخلاق پزشکی برای بیمارستانهای ایالات
متحده را از سالها قبل متوقف کرده است.
کمیته مشترک که خود به نهاد مهمی تبدیل شده است، در زمینه وضع ضوابط و
عملکرد، دچار تناقض و اختلافات مهمی نیز شده است. بطوری که مدیر اداره
پرداخت هزینه های درمانی برنامه مدیکیر اعلام کرده است: در سال 1988 ما
متوجه نقایص و کاستی هایی شدیم که یک سوم بیمارستانهایی که دارای ارزیابی
موردتأیید هستند، در چهارچوب ضوابط مدیکیر قرار نمی گیرند. از طرف دیگر
گروههای مصرف کننده نیز به تدریج از کیفیت خدمات ابراز نارضایتی می کنند.
اکثریت قریب به اتفاق بیمارستانها دارای تأییدیه لازم از کمیته مشترک
هستند؛ با این حال نقایص آنها چشمگیر است.
موضوع دیگر اینکه هیئت مدیره کمیته، مدتها تحت نفوذ نمایندگان مؤسساتی است
که مورد بازدید قرار می دهد. کمیته مشترک متهم شده که خود، عامل اجرائی
انجمن بیمارستانها و انجمن پزشکی امریکاست و خودسرانه مبادرت به استخدام
کارشناسان ارزشیابی غیرحرفه ای می نماید.
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 ساعت 02:01 ق.ظ
مقدمه:
در علم باستان شناسی که امروزه به عنوان یکی از علوم انسانی در دنیا شناخته
شده است و به ان در کشور های مختلف توجه زیادی می شود و از این علم برای
بازسازی گذشته های فرهگی و تمدنی خود استفاده می کنند و از اهمیت ویژه ای
برخوردار است.
همانطور که میدانیم در برسی ها و حفاری های باستان شناسی اولین جیزی که
دارای اهمیت است و به عنوان بیشترین و مهمترین داده ی مادی که برای بازسازی
گذشته و حتی تاریخ گذاری نسبی و مطلق و لایه نگاری و همینطور برسی های
تطبیقی چند محوطه مورد استفاده قرار می گیرد سفال می باشد. سفال به عنوان
یکی از داده های مادی است که در تمامی قسمت های زندگی مردمان گذشته مورد
استفاده قرار می گرفته ، در منازل،کارگاه،مناطق مسکونی،تجاری،کارگاهی و حتی
در قبور و آرامگاه ها به عنوان هدیه و در معابد به عنوان نذورات و هدایا
که به خدایان تقدیم می گشته .پس یکی از وسایل زندگی روزمره و تشریفاتی
مردمان باستان سفال بوده است که به مقدار فراوان در دسترس باستان شناسان
برای باز سازی گذشته قرار دارد .
همانطور که دکتر مجید زاده در مقاله ی خود می گویند:( سفال در باستان شناسی
پیش از تاریخ،و حتی پس از ان ،از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است ؛ زیرا
از یک سو پایاترین ، متنوعترین و فراوان ترین یافته در حفریات باستان شناسی
تشکیل می دهد و از سوی دیگر مهمترین عامل در شناخت فرهنگ های پیش از تاریخ
و گاهنگاری نسبی آنهاست.)
حال باید به این مهم توجه کرد که هر منطقه ی فرهنگی وتمدنی دارای سفال خاص
خود می باشد که از نظر رنگ،جنس(خمیر)،نقوش،فرم و.... قابل شناخت و تقسیم
بندی می باشند.حتی تا جایی که برخی فرهنگ ها یا تمدن ها را با این داده ی
مهم (سفال) معرفی می کنند مثلا «فرهنک سفال نخودی»و یا «فرهنگ سفال قرمز»
و.... که یکی از عوامل شناسایی فرهنگ ها و تمدن ها باستانی می باشد.
از سفال های بدست امده از تپه ها و محوطه های باستانی اطلاعات قابل توجهی
میتوان به دست اورد که به اختصار به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
الف): تاریخ گذاری نسبی: با استفاده از نوع سفال ها و با توجه به خمیر
(جنس)سفال،رنگ سفال،نقش روی سفال و فرم سفال می توان تاریخ نسبی محوطه و
منطقه و همچنین اشیاء مکشوفه همراه سفال ها به شکل مجموعه را مشخص نمود و
آن را تاریخ گذاری نمود .
ب):شناسای لایه های فرهنگی (لایه نگاری): با استفاده از تنوع سفال ها می
توان لایه های فرهنگی و استقراری را در یک محوطه شناسای و تفکیک کرد که یکی
از مهمترین بخش ها در حفاری ها یا برسی های باستان شناسی میباشد که
بیشترین وقت را به خود اختصاص می دهد و با شناخت سفال هاو نوع،رنگ،نقوش
و.... میتوان با دیدن ویا حتی لمس کردن یک تکه ی سفال که هیچ گونه ارزش
مادی ندارد به این مهم دست یافت.
ج): مقایسه ی فرهنگی چندین محوطه ی فرهنگی: با استفاده از این داده ی مادی
مهم می توان فرهنگ های مختلف را مورد مطالعه و مقایسه قرار داد و به ارتباط
فرهنگی ، تجاری و حتی تهاجم و ورود اقوام جدید و.... پی برد . مثلا در
حفاری های تپه سیلک هنگامی که به ظروف خاکستری با نقوش و فرم متفاوت برخورد
کردند اولین موضوعی که راجع به ان بحث شد ورود افراد و اقوام جدید از
سرزمینهای شمالی بودکه بر مردم این سرزمین سیتره پیدا کرده و فرهنگ خود را
در آن منطقه استیلا بخشیده اند. مثال دیگری که برای این موضوع میتوان زد
ظروف سفالی بدست امده از محوطه های فرهنگی متعلق به فرهنگ جرزیان در مصر
میباشد که قابل مقایسه با فرهنگ «جمدت نصر » بود .
همانطور که اشاره شد با این اطلاعات می توان محوطه ها را از نظر تبادل
فرهنگی ، تجارت ، جنگ و.... مورد برسی قرار داد و به شناسای کامل تر ان ها
پرداخت .
د): باز سازی زندگی مرمان باستان : با توجه به فرم و به خصوص نقوش روی بدنه
ی سفال میتوان آداب، رسوم، مذهب ،اساطیرو.... را باز سازی وخدایان را
شناسایی و نوع لباس و ابزار و ارایش سر و صورت و بدن انها وبرخی
رسومات(ازدواج ، مرگ ،تدفین ، پرستش خدایان و...) پی برد و با توجه به نقوش
روی سفال ها میتوان به نوع ساختمان سازی(معماری) و قلعه سازی آنها اشنا شد
و ان را بازسازی کرد. می توان به اساطیر ، قصه ها وداستان های مرمان
باستان پی برد و آنها را بازسازی کرد که که در شناخت فرهنگی آن روزگار به
ما کمک زیادی می کند . علاوه برمسائل ذکر ما می توانیم بر اساس نقوش روی
سفال ها به پاره ای از فعالیت های زندگی روزمره ی مردمان باستان آشنا گردیم
که در باز سازی گذشته قابل توجه است و حتی به نوع گیاهان اهلی و وحشی و
حیوانات اهلی و وحشی که در ان زمان در مناطق مختلف وجودداشته پی برد.
ه): تفسیر و تبین سایر اشیاء فرهنگی :با توجه به سفال های مکشوف می وان
فرهنگ آن منطقه را تفسیر و تبین کرد که یکی از مهمترین کارهایی است کهدر
باستان شناسی نو مورد توجه است و حائز اهمیت میباشد . همانطور که گفته شد
میتوان سایر اشیاء مکوفه به همراه این سفال ها را هم تاریخ گذاری و هم مورد
تفسیر و تبین قرار داد.
....و اطلاعات بیشمار دیگری که یک تکه سفال می تواند به یک باستان شناس
باهوش و تیزبین بدهد که از اهمیت زیادی در بازسازی فرهنگهای گذشته دارد .
در ایران سفال های کشف شده ازتپه ها و محوطه های متعدد باستانی دارای فرم
ها ، نقش ها ، رنگها ی بسیار متفاوت و زیادی می باشند . سفال های مکشوفه در
ایران از نظر کاربرد با توجه به نقوش و فرم انها معمولا مذهبی و کاربردی
آئینی داشته اند که بیشتردر قبور یافت می شوند .
مبحث ما درباره ی نقوش روی سفالهای پیش از تاریخ ایران میباشد که اندکی
راجع به ان گفته شد و با توجه به نقوش روی سفالها نشان دهنده ی
آداب،رسوم،فرهنگ،عقاید،خدایان،اساطیر و.....میباشند که برای باز سازی
فرهنگهای باستان بسیار مهم و قابل توجه میباشد .
نوشته ی فوق درباره ی یکی از نقوش روی سفالهای مکشوفه است که در محوطه های
مختلف یافت شده و ما این نقش را بارها و بارها روی ظروف،تکه سفالهاو جلد
کتب مختلف دیده ایم : (نقش بز کوهی با شاخ های بلند و برگشته ).
ما می خواهیم بدانیم این نقش چه کاربردی داشته ؟...و به چه دلیل روی سفال
ها تصویر می شده ؟ کاربرد ظروفی که این نقش روی انها یافت میشود چیست ؟ در
چه برهه ی زمانی از این نقش استفاده میشده ؟ آیا به خاطر تعداد زیاد این
حیوان ان را نقش می کرده اند یا به دلیل اهمیت مذهبی که این حیوان ؟روی چه
فرم ظروف معمولا نقش می شده ؟ در کدام محوطه ها یافت شده است؟ و .
سنگ نگاره ها با نقش بز کوهی
در ابتداقبل از اینکه راجع به سفال بحث شود به دورانی دور تر و فرهنگی
قدیمیتر اشاره میکنیم و آن سنگ نگاره هایی هستند که این نقش روی انها دیده
شده است.
سنگ نگاره ها یا هنرهای صخره ای، کهن ترین آثار تاریخی و هنری بجای مانده
از بشر هستند. به تعبیری بستر به وجود آمدن حروف رمزی، خط، تبادل پیام،
زبان، تاریخ، اسطوره ها، هنر و فرهنگ از سنگ نگاره هاست و آنها از بهترین
ابزارهای رمزگشایی ما قبل تاریخ هستند. تعداد آنها فقط در یک منطقه محدود
در ایران به بیش از 21 هزار مورد می رسد که عمر بعضی از آنها به چهل هزار
سال می رسد و بشر تا کنون موفق به کشف هیچ پدیده تاریخی و هنری بدین قدمت
نشده است
نقوشی که بر دیواره سنگی کوه ها و دره ها دیده می شود؛ برای زیست شناسان،
تاریخ دانان، جامعه شناسان، مردم شناسان، باستان شناسان، نماد شناسان،
دوستداران اسطوره ها، تاریخ فرهنگ، تاریخ زبان و هنرهای تاریخی و تزیینی،
بسیار جالب و دیدنی می تواند باشد؛ این که چرا تقربیاً 90 درصد نقوش سنگ
نگاره های ایران بز کوهی است. قسمت اصلی آن به اسطوره ها، فرهنگ، دین و
اعتقادات مردم باستان ایران زمین مربوط می شود. نیاکان ما باورها، ایده ها
و تقدس های خود را در زیستگاه ها و بعضاً روی ظروف و لوازم زندگی خود
(سفال ها، سنگ نگاره ها، سنجاق های سینه) تصویر و حک می کرده اند. این نقوش
و تصاویر بیان کننده پیام های گوناگونی هستند که انسان های حکاک و نقاش
هنرمندانه، ایده پردازی کرده اند به شکلی که امروز آن نقوش و تصاویر با
صاحب نظران و اهل فن خود سخن می گویند و صاحب نظران در کنار آنها احساس
لذت می کنند. این هنر آفرینی ها در گذشته اکثر ملل دنیا وجودداشته است.
برای مثال ما نقوش بز کوهی را در اقلیم های گوناگون می توانیم مشاهده کنیم.
ایران، پاکستان، قزاقستان، ارمنستان، قرقیزستان، افغانستان، جمهوری
آذربایجان، ترکیه، یمن، مصر، عربستان، حتی کالیفرنیا، آروزونا و کلرادو در
امریکا. با توجه به اینکه سبک طراحی آنها باهم تفاوت دارد؛ لکن همه آنها در
یک اصل، شباهت بی تردید دارند.
همانطور که گفته شدحدود 90 درصد نقوش سنگ نگاره های موجود در ایران نقش
بزکوهی با شاخ های بلند سمبلیک است که نشان و پیام آن "آب، باران، فراوانی
نعمت، نگهبانی ماه، نگهبان و ناجی مشی و مشیانه" است و این ارتباط پیامی و
کلامی مشترک بر روی سفال ها نیز از اعصار کهن بر جا مانده است .تصاویر بز
کوهی بر روی سفال ها و نقوش آنها بر سنگ های سخت کوه ها با شاخ های سمبلیک،
جداً تحسین برانگیز است. به نظر نگارنده؛ حاصل بررسی سنگ نگاره های ایران و
دنیا یک پیام واضح دارد و آن وجود یک وحدت رویه تکاملی در کل انسان ها در
گذشته است که در جریان زندگی خود از آن خودآگاه یا ناخودآگاه پیروی و گذر
کرده اند.
در واقع نقوش روی سفال ها ادامه ی سنگنگاره ها است که از اجداد و نیاکان
انسان های پیش از تاریخ است یعنی باد نقوش روی سفال ها را تکامل یافته و
پیشرفتی که حاصل سالها زندگی و تجربیات مردمان ان زمان است که به این شکل
تغیر یافت و این هنر با این شیوه ی جدید به حیاط خود ادامه داد .
ایران خواستگاه سفال منقوش
یکی از کالاهای ارزشمندی که از ایران به میانرودان صادر میشد، سفال منقوش
بود که نمونههای آن از سه هزار سال پیش از میلاد در میانرودان به دست
آمده است. ساکنان کوهپایههای ایران که دارای دستهای هنرمندانهای بودند
برای علاقهی باستانیشان به طرحهای رنگین بیرقیب ماندهاند. کهنترین
نمونههای سفال منقوش از سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد با طرحهایی از
بز کوهی از شوش به دست آمده است. این در حالی بود که در میانرودان در
دورهی اوروک با فراوانی ظرفهای سفالی دارای رنگ واحد رو به رو هستیم.
بنابراین، ظرفهای منقوش ایران تا سالهای بسیار بیرقیب بودند.
سفالسازی نوآورانه و زیبای شوش در ایران که به نام شوش الف شناخته میشود،
پیشرفتی بزرگ و درخشان است. این ظرفها از قبرهای گورستانی با دو هزار قبر
یافت شده است. در میان ظرفهای به دست آمده کاسههای بزرگ و لیوانهای
بلندی دیده میشود که گاه به نازکی پوست تخم مرغ هستند و بسیار چشم نوازند.
طرحهای برگرفته از طبیعت، با تناسب کامل با شکل ظرف روی آنها کشیده
شدهاند طرح بز کوهی با شاخهای درهم پیچیده به فراوانی دیده میشود. . در
نمونهی نادری پیکر انسانی روی سفال شوش الف دیده میشود که یک شکارچی با
تیروکمان است. کوهها، پرندگان، خوشههای گندم، گاو نر و جریان آب از دیگر
نقشهای سفالهای منقوش ایران است که از شوش، باکون در فارس، سیلک در کاشان
و تپه حصار دامغان به دست آمده است. . در نمونهی نادری پیکر انسانی روی
سفال شوش الف دیده میشود که یک شکارچی با تیروکمان است. کوهها، پرندگان،
خوشههای گندم، گاو نر و جریان آب از دیگر نقشهای سفالهای منقوش ایران
است که از شوش، باکون در فارس، سیلک در کاشان و تپه حصار دامغان به دست
آمده است.
.
بز کوهی حیوان ملی ایران
نقسش این حیوان به شکل ها و فرم های گوناگون بر روی سفال ها در محوطه های
مختلف یافت شده است که این حیوان را به عنوان حیوان ملی ایران معرفی می کند
که از این نام در کتاب استنلی کوهن،امده است که نشان دهنده ی این مهم است
که این حیوان در این منطقه باید دارای اهمیت ویژه ای باشد و یا اینکه نشان
دهنده ی یک یا چندین نماد که در ردنیا ی باستان از اهمیت زیادی بر خوردار
است که برای بازسازی فرهنگ مناطقی که این نقش در انها یافت شده است به
باستان شناسان کمک های فراوانی می کند . همانطور که می دانید یک باستان
شناس هدف کار خود را در عملیات حفاری و میدانی و جمع اوری داده های باستانی
از محوطه این گونه بیان میکند که در نهایت به باز سازی فرهنگ ان منطقه
دردوران باستان شود پس این خود اهمیت نقش این حیوان ملی را بر روی سفال های
یافت شده بیان میکند .
نگاهی به نوشته های استنلی کوهن در باره ی این نقش :
بز کوهی نماد باران در سفال ایرانی
طرحهای ترسیم شده توسط ایرانیان به خصوص نقش حیوان ملی ایران - بز کوهی -
روح سادگی و دقت را به همگان القا میکنند. این طرحها و نقوش در آسیا
منحصر به فرد هستند.
انسان اولیه در وحشت و اضطراب دائمی به سر میبرد. او از نیروی شیطان
میترسید و محرکی میخواست تا از او در برابر این نیروی جادویی محافظت
کند. و به همین دلیل متوسل شد به انواع طلسم، تعویذ، افسون و نیز ارواح
محافظ و تا سر حد پرستش آنها نیز پیش رفت. مطالعه در مصنوعات ما قبل
تاریخی انسان، به ما کمک میکند تا به میزان علاقه او در نشان دادن و معرفی
آنچه که به عنوان خدا میپرستیده، پی ببریم. به عنوان مثال، نقاشی خورشید
و حیوانات مرتبط با آن مانند “عقاب، شیر، گاو، گوزن و بز کوهی” در آثار
سفالی که به هزارهی چهارم پیش از میلاد برمیگردد، دیده میشود. مردم، به
خصوص در قبایل “کاسی ” لرستان، گردنبندهایی با آویز بز کوهی داشتند.
گاهی اوقات فقط یکی از اعضای بدن حیوانات روی سفالها حک میشد. مثلاً در
سفالهایی که بین دوران ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ پیش از میلاد ساخته شدهاند،
طرحهایی از شاخ گاو، گوزن و بز کوهی و یا بال و چنگال پرندگان، به همراه
نقوش هندسی به چشم میخورد.هر یک از اقوام باستانی، بز کوهی را مظهر یکی از
المانها (عناصر) مفید طبیعت در نظر میگرفتند. مثلاً در لرستان ، سمبل
خورشید و گاهی اوقات هم نمادی از باران است؛ چرا که در آن زمان ماه را
مرتبط با باران و خورشید را مربوط به گرما و خشکی میدانستند. همچنین بین
بز کوهی با آن شاخهای خمیده و منحنی و هلال ماه رابطهای وجود داشت. به
همین علت بود که اعتقاد داشتند شاخهای قوسی شکل بز کوهی میتواند باعث
بارش باران شود. در شوش و عیلام باستان، بز کوهی سمبلی از کامیابی و نیز
خدای زندگانی گیاهی بود. در بینالنهرین، بز به عنوان مظهری از خوی حیوانی
“خدای بزرگ ” برشمرده میشد. (خدای بزرگ در نقش خدای گیاهان ظاهر شد در
حالی که شاخه درختی به شکل T در دست داشت و بزی کوهی در حال خوردن
برگهای آن بود.)
نقش بز کوهی و درخت جاودان
انسانهای ماقبل تاریخ مهارتی خارقالعاده در ساخت ظروف سفالی داشتند.
آنها بهترین نوع ظروف سفالی را با استفاده از چرخ سفالگری و دست
میساختند. و در برخی از این کارهای هنری، جنبههای گوناگونی از زندگی خود
را به نمایش گذاردهاند؛ مانند مذهب، اخلاق و هنر. با مطالعه این مصنوعات
است که ما به روابط بین تمدنهای مختلف پی میبریم.
شاید تبدیل صورت خدایان به نقاشیهای حیوانی، یکی از دلایل تقدس بود که موضوعی برای کارهای هنری باستانی و سفالگران شد.
موتیف (طرح) بز کوهی در ادوار مختلف تاریخی نمایان است. در حفاری بسیاری از
تپهها، باستان شناسان لولهها و ظروفی را که دارای همین موتیف هستند، به
دست آوردهاند که در این جا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
تپه سیلک
تپه سیلک ” کاشان با ۵۰۰۰ سال قدمت، دارای ۶ لایه است که هر لایه گونههای
مشخص و ویژهای از انواع کارهای دستی و سفالی را در خود جای داده است.
گلها و درختانی مانند گل آفتاب گردان و درخت زندگی (درخت مقدس ) که مابین
شاخهای بز نقاشی شده، بسیار جالب هستند. گل آفتاب گردان سمبلی از خورشید
بود و مقدس شمرده میشد.
تمدن تپه موشلان
تمدن تپه موشلان” در اسماعیل آباد به هزارهی چهارم میلادی برمیگردد و
معاصر است با تمدنهای “چشمه علی ” در ری و “قره تپه ” در شهریار. ظروف
سرامیکی این تمدن به رنگ قرمز با نقوش قهوهای رنگ است. نقاشیها به اشکال
مختلف هندسی و حیواناتی نظیر بزکوهی و گوزن میباشند.
تمدن چشمه علی در هزارهی پنجم ق. م
یکی از بقایای این دوره کاسه سرامیکی قرمز با طرحهای هندسی سیاه رنگ و
خطوط حلقوی دایره شکل است. هاشورهایی بین این دو خط را پر میکنند. زیر این
طرحها، ما تنها میتوانیم نقوشی از بز کوهی را ببینیم. قطر کاسه ۱۳ و
ارتفاع آن ۱۱ سانتی متر است
یکی دیگر از بقایای این دوره، کاسه سفالی قرمز با اشکال هندسی است که
گلهای حلقهای موازی با دو خط دیگر روی آن ترسیم شدهاند. در میان طرح ها و
هاشورها، بزهای کوهی و دیگر حیوانات شاخدار ترسیم شدهاند. و مابین ۲ خط
جداکننده، ۲ حیوان در حال جست و خیز دیده میشوند. در مجموع می توان ۱۰
حیوان شاخدار را بر روی کاسه دید. قطر کاسه ۲۲/۵ و ارتفاع آن ۱۶ سانتی متر
است.
تمدن تل باکون تخت جمشید
تل باکون در فلات مرودشت در قسمت جنوبی استان فارس قرار دارد . سفالگری آن
دوره به رنگ نخودی و با طرحهای هندسی گوناگون است که بعضاً از طبیعت
کپیبرداری شدهاند. در میان جذابترین کارهای هنری متعلق به این دوره، ۲
کاسه سفالین در موزه ملی ایران خود نمایی میکنند. سطوح خارجی کاسهها با
تصاویری از ۲ بز کوهی پوشانده شدهاست. هنرمند در طراحی شاخها تا
اندازهای مبالغه نموده؛ تا آن جا که شاخها همه جاهای خالی سطوح را پر
کردهاند نقش بز کوهی بر روی کاسهی مخروطی شکل نخودی رنگ به طرز
استادانهای طراحی شده است: شاخ گاو مانند ۲ حلقهی بزرگ دور تا دور ظرف را
میپوشاند و در بالای شاخ، علامت صلیب شکسته (نماد خورشید) به چشم میخورد
که این امر نمایانگر رابطهی بین شاخ بز و خورشید است.
نماد شناسی بز کوهی بر روی سفال ها ی پیش از تاریخ
با توجه به مطالب قبل می توان به نتایجی دست یافت که دلایل تصویر کردن
این حیوان بر روی سفال دوره ی باستان را تا حدودی شناسایی کرد ، به نظر
میرسد که نقش این حیوانات به طور کلی می تواند به دو دلیل بر روی سفال دیده
شود :
1: مذهبی و آیینی
2: غیر مذهبی و دنیوی
دلایل مذهبی ان را می توان از نماد ها و نشانه هایی که در تفسیر این نقش
شده است بدست اورد همانطور که گفته شد بز کوهی نماد باران است و شاخ های
برگشته ی ان نماد و نشانه ی ماه هستند که حلال ان را نشان می دهد .
شاید یکی از دلایل مقدس بودن این حیوا در نزد مردمان باستان این باشد که آن
یک حیوان کوهی است و کوه برای انها مقدس بوده است و نماد بزرگی و عظمت و
همینطور جایگاه خدایان می بوده است و این حیوان را حیوانی از جانب خدایان
خود که در کوها بوده می دانسته و برای ان اهمیت خاصی قائل بوده اند و از
این حیوان در مراسمات مذهبی خود برای قربانی کردن استفاده می شده است که
از این طریق خدای خود را خوشنود کنند و توجه ان خدا را جلب نموده و خشم او
را فروکش نمایند .و شاید ان را حیوانی از طرف خداوند می دانسته اند برای
قربانی کردن .
دلیل دیگر این است که کوهها جاری کننده ی ابها و ابریزهایی هستند که زمین
های اطراف خود را سیراب می کنند و با اب شدن برف زمستانی خود باعث جاری شدن
رودها می شده است که برای مردمان ایران زمین که در یک منطقه ی خشک و کم اب
زندگی میکنند حائز اهمیت بوده و این حیوان که در کوهها زندگی می کرده است
نشان دهنده ی اب و مژده دهنده ی این مایع ی حیات بوده است که به این گونه
در طول زمان دارای اهمیت شده است و به همین دلیل شاید سنبل اب و باران
شناخته شده است و مردما با قربانی کردن ان از خدای خود درخواست بارش باران
می کردنند .
با توجه به شاخ های این حیوانات تمامی انها نر هستند و بز ماده نقش نشده
است و این امر نشان دهنده ی این موضوع است که مردم می خواسته اند که نرینگی
این حیوان را نشان دهند که عامل و باعث باروری است و همینطور قدرت این
حیوان که گاه به عنوان سنبل محافظ و نگهدارنده مورد احترام و حتی پرستش
بوده است که گهگاهی می توان سنبل ها یی را به شکل تندیس که بربالای دروازه
ها نسب می شده است یا بالای قلاع خود ان را نسب می کرده اند که با این کار
هم قدرت م عظمت خود را نشان می دادند و هم ان حیوان را نگهدارنده و محافظ
شهر و قلاع خود تصور می کرددند .
و به همین دلایل بود که این حیوان کم کم دارای اهمیت می شود و حتی به مرطبه
ی خدایی می رسد و ان را به عنوان یک حیوان مقدس مورد پرستش قرار می دادن و
این امر باعث شد که تصویر این حیوان را بر روی سفال ها و جاهای مختلف نقش
کنند و امروزه ما می توانیم مقدار زیادی از ظروف و سفال های مختلف را پیدا
کنیم که این نقش رو ی انها به شکلها و فرم های گوناگون دیده می شود .
یکی دیگر از دلایل، برای نقش این حیوان بر روی سفال ها مسائل غیر مذهبی بود
به این معنی که مردمان باستان به خاطر خدایان خود یا عوامل ایینی و مقدسی
به این حیوان توجه نکرده و ان را مهم نشمارده اند و فقط به دلیل اینکه این
حیوان در منطقه انها زیاد بوده است و مدام به چشم می خورده و مردم ان را می
دیده اند و تعداد ان در مناطق زیاد بوده و در شکار خود این حیوان را به
دام می انداخته اند به ان توجه کرده و برای ثبت دیده های خود و به عنوان
یک حیوان زیبا که شاید جنبه ی زیبا شناختی داشته است نقش ان را تصویر کرده
اند .چون این حیوان به عنوان یکی از مواد غذایی گوشتی مورد استفاده بوده
است و از پوست و چرم ان استفاده شده و بهره مند میشده اند و برای ان تنها
اهمیت اینچنینی قائل بودند و نقش ان را بر روی سفال به عنوان یک حیوان به
دلایل زیبایی شناختی ، تغذیه ، پوشاک و........ مورد استفاده بوده است نقش
می کرده اند .
و در برخی موارد می توان به هر دوموضوع هم اشاره کرد یعنی هم عوامل و دلایل
مذهبی و هم غیر مذهبی که مردمان ان دوره به هر دوی این موضوعات توجه کرده و
نقش این حیوان را تصویر کرده اند .
آنچه که در اینجا مهم است شناخت این حیوان به عنوان حیوان ملی ایران که بر
روی سفال های این منطقه چه در زمان پیش از تاریخ و چه در زمان های تاریخی
دیده می شود و برای تفسیر بیشتر این نقش باید کارها و مطالعات بیشتری صورت
گیرد که نیازمند وقت و هزینه ی بیشتری است .
پایان
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 ساعت 02:00 ق.ظ
Dns چیست:
شایدتا به حال اصطلاح DNS را بارها شنیده باشید، کسانی که وبگرد حرفه ای
هستند، حتماDNS را بارها دیده و یا شنیده اند. DNS مخفف Domain Name
Server"" است.
وقتی شما می خواهید وارد سایتی بشوید، باید آدرسweb server خود را در web
browser خود وارد کنید.یک روش برای مشخص کردن server ، دانستن IP آدرس آن
است. مثلا 63.72.51.85=www.ciwcertified.com.. اما به حر حال همه کاربر ها
ترجیح می دهند تا به جای استفاده از این اعداد و ارقام از domain names
استفاده کنند، چرا که استفاده کردن و به خاطر سپردن آنها به مراتب راحت تر
است.
در حقیقت DNS، IP addresses را به اسامی مشخص و ساده ترجمه می کند. مثلا وب
سرور سایت yahoo می تواند 65.20.35.79 باشد.( اعداد IP صرفا برای مثال
است.) که می توان از صریق آدرس http://www.yahoo.com/ هم به آن دسترسی پیدا
کرد.
هم domain name و هم IP address، کاربر را به یک وب سرور مشخص هدایت می
کند، اما domain name، هم برای استفاده، و هم برای به خاطر سپردن به مراتب
راحت تر است. بدون DNS کاربرها مجبور هستند برای وارد شدن به هر بخشی از
اینترنت از اعداد خسته کننده IP address استفاده کنند.
یکی از راه های به خاطر سپردن domain name، یادگیری ساختار آن است. چیزی که
بسیار مهم است انتخاب domain name است. شرکت های تجاری دقت بسیار زیادی در
انتخاب domain name خود می می کنند، هر چه انتخاب domain name با دقت
بیشتری صورت بگیرد امکان ارتباط راحت تر و سریع تر مخاطبین را بیشتر فراهم
می کند. هر domain name هم منحصر به فرد است و هیچ دو فرد حقوقی و یا حقیقی
هم نمی توانند از 2 domain name واحد و شبیه به هم استقاده کنند.
هر domain name از حروف و یا اعدادی تشکیل شده است که به وسیله نقطه از هم جدا می شوند.
مثلا http://www.yahoo.com/ را در نظر بگیرید،
قسمت www که server(host) name است.
Yahoo
قسمت registered company domain name
و قسمت com یا همان domain category یا Top level Domain
دارای دو قسمت به نام های forward lookup zone , reverse lookup zone k هست
که هر کدو وضیفه خاصی داره Revers lookup zone مربوط به ترجمه اسم به ای
پی و Forward lookup zone مربوط به ترجمه ای
پی به اسم هست البته تنها وظیفه DNS Server ها این نیست بلکه تنظیمات مربوط
به Forwarder ها و DNS Caching ,...رو هم میشه از این قسمت تنظیم کرد.
نحوه ترجمه اسامی Domain توسط DNS
آیا تاکنون این سوال برای شما مطرح شده است که پس از تایپ نام یک سایت در
مرورگر وب، آدرس IP آن چگونه پیدا می شود؟ برای ارتباط با یک سایت ، می
بایست قبل از هر چیز آدرس IP آن مشخص گردد . به منظور ترجمه اسامی
کامپیوترهای میزبان و Domain به آدرس های IP از پروتکل DNS استفاده می
گردد.
Queries و Resolution
یک سرویس گیرنده به منظور استفاده از DNS و اخذ پاسخ لازم از دو روش متفاوت استفاده می نماید :
در روش اول ، سرویس گیرنده با سرویس دهندگان نام ارتباط برقرار می نماید .
فرآیند فوق مادامیکه سرویس دهنده مجاز شامل اطلاعات مورد نیاز پیدا نشود ،
ادامه خواهد یافت ( روش non Recursive query ) .
در روش دوم ، ماموریت ترجمه نام به آدرس به DNS واگذار می شود . در این روش
سرویس گیرنده اقدام به ارسال درخواست خود برای DNS نموده و DNS پس از
انجام عملیاتی خاص و یافتن آدرس IP سایت درخواستی ، آن را برای سرویس
گیرنده ارسال می نماید (روش Recursive query ) .
به منظور آشنائی با نحوه انجام عملیات فوق به بررسی یک نمونه مثال می
پردازیم . زمانی که شما قصد مشاهده یک وب سایت نظیر وب سایت شرکت سیسکو (
www.cisco.com ) را داشته باشید ، پس از فعال نمودن مرورگر وب و تایپ آدرس
http://www.cisco.com و یا www.cisco.com ، پس از مدت زمان کوتاهی ! صفحه
اصلی وب سایت در مرورگر شما نمایش داده می شود . برای یافتن آدرس IP وب
سایت درخواستی مراحل زیر دنبال می شود :
مرحله اول : فعال نمودن مرورگر و درج آدرس www.cisco.com در بخش آدرس آن .
در این مقطع کامپیوتر شما دارای آگاهی لازم در خصوص آدرس IP وب سایت سیسکو
نمی باشد. بنابراین یک درخواست DNS را برای سرویس دهنده DNS مربوط به مرکز
ارائه دهنده سرویس های اینترنت ( ISP ) ارسال می نماید . حتما" این سوال
برای شما مطرح شده است که کامپیوتر به چه صورت از آدرس IP سرویس دهنده DNS
آگاهی می یابد تا درخواست خود را برای وی ارسال نماید ؟ در صورتی که شما از
طریق Dial-up به اینترنت متصل شده اید ، این موضوع با استفاده از تنظیمات
انجام شده ( ایستا و پویا ) پروتکل TCP/IP مرتبط با آداپتور مجازی Dial-up
انجام خواهد شد . در صورتی که دارای یک اتصال دائم به اینترنت و از طریق یک
شبکه محلی می باشید ، این موضوع با استفاده از تنظیمات انجام شده ( ایستا و
پویا ) پروتکل TCP/IP مرتبط با آداپتور کارت شبکه انجام خواهد شد .
مرحله دوم : سرویس دهنده DNS مرکز ارائه دهنده خدمات اینترنت ( ISP ) شما ،
آدرس IP مربوط به سایت سیسکو را نمی داند و بدین دلیل، آدرس سایت فوق را
از یکی از سرویس دهندگان نام ریشه درخواست می نماید .
مرحله سوم : سرویس دهنده DNS ریشه ، بانک اطلاعاتی خود را بررسی نموده و از
سرویس دهنده DNS اولیه Cisco.com آگاهی می یابد ( IP : 198.133.219.25 ) .
پس از آگاهی از آدرس IP سرویس دهنده DNS مربوط به cisco.com ، پاسخ لازم
برای سرویس دهنده ISP شما ارسال می گردد.
مرحله چهارم : در این مرحله سرویس دهنده DNS مرکز ISP شما دانش لازم به
منظور ارتباط با سرویس دهنده DNS سیسکو را پیدا نموده و پس از برقراری
ارتباط از وی آدرس IP وب سایت سیسکو ( www.cisco.com ) را جویا می شود.
بدین منظور سرویس دهنده شما یک درخواست Recursive را برای سرویس دهنده DNS
مربوط به Cisco.com ارسال می نماید.
مرحله پنجم : سرویس دهنده DNS سیسکو، بانک اطلاعاتی خود را بررسی نموده و
از وجود رکورد www.cisco.com در بانک آگاه می گردد. رکورد فوق دارای یک
آدرس IP معادل IP:198.133.219.25 است . در این حالت خاص ، سرویس دهنده وب
بر روی ماشین مشابهی است که سرویس دهنده DNS نصب شده است . در صورتی که
سرویس دهنده وب و سرویس دهنده DNS بر روی یک ماشین مشابه نصب نشده باشند ،
آدرس IP آنان متفاوت بوده و این موضوع از طریق رکوردهای منبع موجود در بانک
اطلاعاتی سرویس دهنده DNS مشخص می گردد .
مرحله ششم : سرویس دهنده DNS مربوط به ISP شما از آدرس IP مربوط به
www.cisco.com آگاهی پیدا نموده و نتایج را برای کامپیوتر شما ارسال می
نماید .
مرحله هفتم : کامپیوتر شما در این مقطع دارای آگاهی لازم در خصوص آدرس IP
وب سایت سیسکو بوده و می تواند با آن ارتباط برقرار نماید . بنابراین
کامپیوتر شما یک درخواست http را مستقیما" برای سرویس دهنده وب سیسکو ارسال
نموده و از وی درخواست یک صفحه وب را می نماید
"
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 ساعت 02:00 ق.ظ