بسم الله الرحمن الرحیم
چرا دعای بعضی ازمااستجابت نمی شود؟
اولادعاشرائطی دارد ازجمله1-بسم الله گفتن2-حمد وثناءالاهی3-صلوات برمحمد وال محمد4-نا امید شدن ازمردم5-حضورقلب واز ته دل به خدا توجه داشتن6-انگشترعقیق وفیروزه دردست داشتن7-اول دیگران رادعا نمودن و...
ثانیاچند عمل مانع استجابت دعاست: 1-حرام خوردن2-بی اعتنایی برنماز3-شراب واسباب لهو ولعب وقمار در خانه نگه داشتن 4-حق الناس درگردن داشتن5- ترک امربه معروف ونهی ازمنکر6- میل ومحبت به دنیاو...
ثالثابرخی ازچیزهایی که ازخدا می خواهیم به خیر ومصلحت مانیست لذابه ما داده نمی شود. منبع:کتاب داروخانه معنوی،ص200
بسم الله الرحمن الرحیم
۳نفر با۱۷تاشتر پیش حضرت علی علیه السلام آمدند یکی گفت یاعلی یک دوم این شترها مال من است ویک سوم مال این و یک نهم شترها هم مال آن دیگری است. ما هر طورتقسیم می کنیم جور درنمی آیدمگر اینکه یکی ازشترها باید کشته شود (تا تقسیم دقیق وعادلانه باشد) شما به گونه ای تقسیم نمایید که هیچ شتری کشته نشود. حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه به غلام خود قنبر فرمود برو شتر ی بیاور. قنبر رفت ویک شتر آورد جمع شترها ۱۸شد حضرت یک دوم(۹تا)رابه اولی داد ویک سوم(۶تا) رابه دومی ویک نهم(۲تا)را به سومی دادیکی اضافه ماندحضرت آن رابه قنبر داد وفرمودببر.(جمع ۹و۶و۲مساوی با۱۷ است)
(مضمون حکایت)
"
و العلیم
آشنایی مقدماتی با ماشینکاری CNC
CNC مخفف حروف اول کلمات (Computer Numerical Control ) به معنای کنترل عددی کامپیوتر می باشد که در ایران این ماشینهای به اختصارCNC خوانده می شود . دستگاههایCNC ٬ دستگاههای هستند که حرکت کلیه محورها و عملیات ماشین کاری آنها توسط کامپیوتر کنترل می شود بدین معنا که کلیه دادهها و اطلاعات با استفاده از کامپیوتر و امکانات حافظه ای آن ابتدا پردازش وسپس توسط ریز پردازنده ها(Micro Processor )به علائم الکتریکی(pulse) تبدیل و به موتور محورهای محرکه منتقل می شوند.
نسل اول این ماشینها NC بودند بدین مفهوم که فاقد کامپیوتر بوده و دستگاه طبق منطقی خاص٬ از جمله نوار یا کارتهای پانچ شده کار می کرده است .
به طور مثال برای حرکت سوپورت دستگاههای معمولی این امر توسط اپراتور با چرخاندن ورنیه سوپورت صورت میگیرد ولی در سیستمهای NC این امر توسط کارت مخصوصی که در دستگاه جا گذاری می شد انجام می گرفت و اکنون این عمل در اکنون این عمل در د ستگاههای CNC توسط کدهای مخصوصی G) کد و M کد ) که در برنامه نوشته می شود صورت می گیرد .
بدنه سخت افزاری دستگاههای CNC تفاوتهای چندانی با بدنه دستگاههای معمولی ندارد آنچه این دو را از هم متفاوت سازد باشد اصلی ترین بخش یک دستگاه CNC ٬ کنترلر آن می باشد که معمولا دستگاهها از هر نوعی ( تراش ، فرز ٬ سنگ و .....) که باشند با نوع کنترلشان شناخته می شوند و آموزشهای اپراتوری و خدمات پس از فروش آن عموماً بر پایه سیستم کنترل استوار می باشد .
"طی فرایند کاری که در یک کارخانه بر روی یک یا چند نوع قطعه کار قرار است صورت گیرد، با توجه به جنس قطعه ، نوع کار انجام گرفته بر روی قطعه(سوراخکاری ، برشکاری ، شیارتراشی و ...) ، میزان اهمیت هزینه نهایی قطعه و ... به تعداد مشخصی ابزار نیازمندیم.
یکی از مزایای بسیار مهم ماشین های CNC ، تعویض کننده ابزار روباتیک آن می باشد که از 1 تا 360 ابزار را بصورت ریلی ، چتری و ... در بر می گیرد. البته معمولا در کارگاه ها و یا کارخانه های کوچک از 4 الی 12 قطعه ابزار استفاده می شود که قیمت دستگاه نیز در این مورد بسیار نقش دارد.
صرفه جویی در وقت ، نیاز بسیار کمتر به اپراتور برای تعویض ابزار ، اتوماتیک بودن برخی کارهای جانبی فرایند (خنک کاری ، روغن کاری ، چک کردن مکان ابزار ، چک کردن اندازه ها و ...) مزیت هایی هستند که دغدغه ی بسیاری از تولید کننده ها بوده و هستند.
ذکر این نکته نیز لازم است که بسته به نوع فعالیت ، میزان سرمایه اولیه و تعداد قطعه کار تولید شده کادر کارخانه باید تصمیم بر خرید نوع دستگاه بگیرند که گاهی ممکن است خرید دستگاه CNC برای یک کارگاه و یا کارخانه چندان مقرون به صرفه نباشد!"
CNC و انواع آن
ماشین ابزارهای CNC به طور کلی به سه دسته کلّی تقسیم می شوند: الف-ماشین های ابزار ب-ماشینهای ورقکاری و ماشینهای تجهیزات ساخت ج-ماشینهای بازرسی کننده و کنترل کننده برای اندازه گیری ابعاد سه بعدی اجسام
گروه اول عبارتست از:
1-ماشینهای فرز و سنتر 2-ماشینهای تراش و تراش سنتر 3-ماشینهای سوراخکاری 4-ماشینهای سنگ زنی دقیق 5-ماشینهای اسپارک EDM و وایرکات 6-ماشینهای لیزر 7-ماشینهای کپی تراش کنترل عددی یا مجهّز به دستگاه دیجیتایزر
گروه دوم عبارت است از:
1-ماشینهای جوشکاری
2-ماشینهای پانچ با ابزار مختلف توسط (Turret)
3-ماشینهای برش توسط جوش 4- ماشینهای فرم
5- ماشینهای خم کاری لوله
گروه سوم عبارتند از:
1- CMM :که یک اندازه گیر سه بعدی است .
2- سایه نگار: Profile Projector
ماشینهای گروه سوم به دلیل قابلیت اندازه گیری ابعاد سه بعدی اجسام و ضبط مختصات آنها در عملیات مهندسی معکوس کاربرد دارند ...
رهبری یک سازمان برای انطباق با تغییرات و به منظور بقا و رشد در محیطهای جدید، ویژگیهای خاصی را می طلبد که عموماً رهبران برای پاسخ به آنها با مشکلات بسیاری مواجه می شوند. یکی از مهمترین خصیصه هایی که می تواند به رهبران و مدیران در پاسخ به این تغییرات کمک کند، هوش عاطفی است. هوش عاطفی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانهای و احساسات در توانمندیهای رهبری و انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش عاطفی، رهبران مؤثری هستند که اهداف را با حداکثربهره وری، رضایتمندى وتعهد کارکنان محقق می سازند در این تحقیق نخست به اهمیت هوش عاطفی در سازمان و سپس بررسی سبک های رهبری و در نهایت به بررسی رابطه آنها پرداخته شده است.نتایج نشان داد که با افزایش هوش عاطفی سبک رهبری مدیرا ن به سمت سبکهای مشارکتی پیش میروند
رهبری یکی از
قدیمیترین پدیده های جوامع بشری محسوب می شود. اگر رهبری را نوعی هدایت
و نفوذ در رفتار دیگران بدانیم، می توانیم بگوییم از روزی که خداوند بشر
و عالم را آفرید، رهبری و هدایت نیز آشکار گشت. پس رهبری، هم در عالم
انسانی و هم در عالم خلقت و طبیعت، قابل مشاهده می باشد. از آنجا که خالق
انسان و طبیعت هر دو یکی است، هیچ منافات و تضادی بین این دو رهبری وجود
ندارد. رهبری همواره با انسان همراه بوده است. زمانی که انسان به شکار
حیوانات میپرداخت زمانی که بقای او به توان وی در هدایت نیرو در شکارگاه و
شکار بستگی داشت و یا زمانی که گروههایی از خانواده های صحرانشین برای
تامین غذا، نقل و مکان می کردند، همواره رهبری وجود داشته است. ] 3 [ باشکل
گیری گروههای انسانی نیاز به رهبر بیش از پیش احساس شد. هر گروهی باید
دارای رهبرباشد تا در بین گروه وحدت و یگانگی حکمفرما باشد والا گروه چیزی
جز مجموعه ای از افراد نخواهدبود. یک نفر باید علاقه اساسی و عمیق برای
ایجاد روح جمعی و هماهنگ ساختن اقدامات افراد عضو گروه داشته باشد رهبری یک
امر حیاتی است و برای بقا، گروه باید از جانب یک نفر هدایت شود 2] [ .
واژه های: «رهبر» و «رهبری» در زبان فارسی، واژه های "leader" و "to
lead" در زبان انگلیسی، و همچنین واژه های «القائد» و «القیادة» عربی
برای رهبری بکار برده شده اند.
نخستین دیدگاهها درباره رهبری را می توان در یک متن چینی با عنوان برنامه
که احتمالا در سال 1120 قبل از میلاد نوشته شده است، یافت. این متن رهبری
خوب را مستلزم داشتن قواعد روشنی می داند که مبتنی بر محیط و با توجه به
شرایط، با مهربانی یا با قدرت اعمال می شود، همچنین اعلام می کند که رهبران
باید نمونه در عمل باشند. [16] در کتاب رهبری « جوزف راست ».برای قرن 21 ،
ضمن ارائه گفته هایی در مورد مطالعات رهبری از عدم ارایه ت عاریف دقیق،
روشن و قابل استفاده در مقوله رهبری توسط محققان، نویسندگان و کارگزاران
رهبری انتقاد شده است.( 9] [ . لازم است در اینجا واژهای رهبر، پیروان و مدیررا تعریف کنیم. رهبری
همانند زیبایی است. نمی توان آن را تعریف کرد، ولی هنگام دیدن انسان در می
یابد که از وجود آن آگاه است و آن را می شناسد. رهبری فرایند تغییر هدف
داری است که از طریق آن رهبر و پیروان از طریق مقصود مشترک به هم می
پیوندند و حرکت به سمت چشم انداز را آغاز می کنند. 9] [ پیروان افرادی
هستند که به طور فعال و داوطلب در فرایند رهبری در پاسخ به پیشقدمی رهبر در
تعیین هدف مشترک، چشم انداز و اقدام برای تغییر درگیر می شوند. و مدیریت
عبارتست از دستیابی به اهداف سازمان به شیوه ای موثر و کارا از طریق برنامه
ریزی، سازماندهی، کارمندیابی، هدایت و کنترل منابع سازمانی. تعیین تفاوت
بین رهبری و مدیریت بسیار مشکل است. رهبری به اقدام به سمت تغییر بر می
گردد در حالی که مدیریت اجرای فرایند در سازمان به شیوه رهبری تحولگرا، که
می تواند به مدیران در اتخاذ سبک رهبری مناسب کمک کند، می پردازد. سبکهای
رهبری به دلیل ریشه و مبنای یکسان از شباهتهای زیادی برخوردارند که این
مقاله ضمن تبیین تعریف و بیان هوش عاطفی، به بیان ویژگیهای سبک لیکرت و در
نهایت به مقایسه بین دارا بودن مقدار هوش عاطفی و یک سبک رهبری خاص می
پردازد.
2-بیان مساله
محک واقعی رهبر نفوذ است. همین و بس! اگر انسان نفوذ نداشته باشد هرگز نمی تواند دیگران را رهبری کند. بنابراین بهتر است راه یافتن و سنجیدن نفوذ را یاد بگیریم.هر مدیر باید بتواند از طریق افراد به اهداف سازمانی برسد. سالهاست به مدیران می آموزند که توانایی آنها برای دستیابی به اهداف، رابطه مستقیم با توانایی آنها با برانگیختن افراد اطراف خود دارد. این امر امروزه اهمیت بیشترى یافته است زیرا مسائل انسانى، ارتباطات و روابط بین مدیر و کارکنان افزایش یافته است. به ویژه آنکه کارهاى فردى روبه کاهش و اهمیت کارهاى تیمى و گروهى روبه افزایش است. این مهم شکل دهنده رویکرد مدیریت جدید است که اهمیت آن روز به روز آشکارتر مى شود ] [10 .در رویکرد جدید مدیریت فرهنگ سازمانى، کارتیمی و نحوة همکاری مدیر با دیگران اهمیت خاصی دارد. در واقع تمرکز اصلى بر رشد وپرورش افراد است تا از این رو بهره ورى سازمان نیز افزایش یابد [10] . از این رو، مدیرانى مدنظر سازمانها هستند که از توانمندیهاى اجتماعى و مهارتهاى ارتباطاتی برخوردار باشند، شنونده و سخنگوى خوبى باشند وبا درک احساسات خود و دیگران و در بیان و انتقال احساسات به خوبى عمل کنند و در یک جمله آنها بتوانند محیطى بانشاط ایجاد کنند که درآن افراد رشد یابند. رویکرد مدیریتى جدید این مدیران را مدیرانى اثربخش و موفق مى داند نتایج حاصل از بررسی های صورت گرفته حاکی از نقش قابل ملاحظه هوش عاطفی در زندگی و به خصوص در رهبری سازمانها دارد تا حدی که برخی پژوهشگران نقش هوش عاطفی را تا هشتاد درصد و نقش هوش منطقی راتنها بیست درصد این امر می دانند.مطالعاتی که در زمینه هوش عاطفی انجام شده حاکی از آن است که باهوش ترین افراد از نظر عقلانی ، اغلب در تجارت وزندگی خصوصی موفق نیستند .تحقیقات نشان می دهد که مدیر یا متخصصینی که از ضریب عاطفی (EQ) بالایی برخوردار و از نظر فنی نیز با تجربه هستند با آمادگی و مهارت بیشتر وسریع تر از دیگران به رفع تعارض های نوپا ، ضعف های گروهی و سازمانی و خلأ های موجود ، ارتباطات پنهانی دراز مدت و رفع تیرگی های متقابل که ارزشمندو سودمند جلوه می نماید خواهد پرداخت . همچنین گزارشهای انجام شده توسط مدیران در زمینه رشد تصاعدی علوم شعور عاطفی به ما می آموزد که چطور قدرت استدلال خود را افزایش دهیم و از انرژی عواطف ، خرد شهودی و قدرت استدلال خود را افزایش دهیم و از انرژی عواطف ، وقدرت ارتباط با خود و اطرافیان بهره بیشتری کسب نماییم . علوم جدید ثابت کرده اند که زیر بنای بسیاری از تصمیمات مهم ، فعالترین و سودمند ترین سازمان ها و رضایت بخش ترین و موفق ترین زندگی ها ، شعور عاطفی است نه IQ یا قدرت مغزی. مهارت مدیریت بر هیجانات، فرد را قادر می سازد تا نقاط مثبت و منفی را در خودش و دیگران مشخص نماید و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد. امروزه افراد را به اندازه ای که بتوانند از هیجاناتشان به نفع خود و روابط شان با دیگران و محیطی که در آن زندگی می کنند استفاده نمایند دارای هوش عاطفی می نامند.
مسئله ای که در سال های اخیر بیشتر از همه مشغلة فکری روان شناسان شده یافتن پاسخ این سؤال است که چرا تعداد زیادی از افراد با وجود داشتن هوش شناختی بالا در کارهای خود با مشکلات مواجه می شوند، و برعکس تعدادی از افراد با هوش عاطفی بالا در تلاش های خود موفق می شوند؟
کارآمدی فرد در مسایل فردی و اجتماعی به طور قابل ملاحظه یی توسط تجربه های عاطفی و نحوه ی مواجهه و انطباق با رویدادها تعیین می شود. به طور کلی توان ایی های عاطفی، رفتار و پیامدهای زندگی را پیش بینی می کنند و برای موفقیت در زندگی اهمیت دارند. رابطه هوش عاطفی وابقاء با استخدام افراد باهوش شروع می شود . برای مثال ، همانطور که کلودیوفرناندز آروز اشاره میکند ، در نظر گرفتن میزان هوش عاطفی داوطلب ها در مراحل اجرائی استخدام تاثیر بسزائی در موفقیت یا شکست این تصمیمات اجرائی دارد . هوش عاطفی کسانی که استخدام را نیز انجام می دهند ، نیز یک فاکتور اساسی برای تصمیمات خوب استخدام است . هوش عاطفی بر روی رشد استعدادها نیز موثر است . برای مثال ، کتاب کتی کرام اند آی نشان می دهد که روابط در سر کار چگونه می تواند بر رشد استعداد اثر بگذارد ، اگر چه تمام روابط به اندازه یکسانی تاثیر گذار نیستند . هوش عاطفی استاد ، مدیر و یا همکار می تواند بر روابط بالقوه افراد تاثیر بگذارد و به اعضای سازمان کمک می کند که استعداد خود را افزایش دهند و از آن استفاده کنند ،.تا اینجا هوش عاطفی را نسبت به فرد در نظر گرفته ایم . هوش عاطفی را نیز می توان به عنوان یک پدیده گروهی در نظر گرفت . همانطور که فردی با هوش عاطفی بالا وجود دارد ، گروههائی با هوش عاطفی بالا نیز وجود دارد . دروسکات وولف اعلام می کنند که گروههای با درک هوش عاطفی بالا دارای انواع همکاری ، تعهد و خلاقیت هستند ، فاکتورهائی که برای کارآئی های سازمان بسیار مهم می باشند . علاوه بر این ، آنها نشان می دهند که اگر چه هوش عاطفی افراد گروه با هوش عاطفی گروه همخونی دارد ، ولی منبع های دیگری نیز برای هوش عاطفی گروه نیز وجود دارد . هوش عاطفی فردی و گروهی با هم رابطه متقابل دارند . افرادی که عضو گروهائی با هوش عاطفی بالا هستند ، کم کم هوش عاطفی آنها نیز بیشتر می شود . بسیاری از تاثیراتی که هوش عاطفی بروی کارآئی های سازمان می گذارد ، نامحسوس و غیر قابل اندازه گیری است . اگر چه همانطور که لی اسپنسر می گوید ، ما امروزه می توانیم بهتر از گذشته استفاده اقتصادی هوش عاطفی را در سازمانها تخمین بزنیم و نتیجه این تحلیل ها با تفکرات روزمره سازگاری دارد . قابلیت ها همراه با هوش عاطفی نقش بسزائی در اندازه گیری کارآئی سازمان دارد .
در این مقاله رابطه بین دارا بودن هوش عاطفی مدیران و ارتباط ان با سبک رهبری انان با توجه به سیستم4 گانه رهبری لیکرت بررسی شده است.
هوش عاطفی
علم به اینکه احساسات شما چیست و چگونه باید از آنها در جهت تصمیم گیری به نحو احسن استفاده کنید ؛ توانایی مدیریت اضطراب و کنترل تنش ها و انگیزه , امیدواری و خوش بینی در مواجهه با موانع در راه رسیدن به هدف ودر حقیقت راهی برای زیرک بودن هوش عاطفی است . هوش عاطفی همدلی است درک اینکه اطرافیان شما چه احساسی دارند . هوش عاطفی یک نوع مهارت اجتماعی است : همراهی با مردم , مدیریت عواطف و احساسات در روابط و توانایی ترغیب و رهبری دیگرا ن [9] هوش یکی از مهمترین سازه های فرضی است از زمان مطرح شدن آن توسط آلفرد بینه در اویل قرن بیستم همواه برای تبیین موفقیت شغلی و کارآیی به کار رفته است . هوش عاطفی زمانی مورد توجه قرار گرفت که دنیل گولمن در سال ١٩٩٥ کتاب خود را با عنوان " چرا هوش عاطفی می تواند مهمتر از IQ باشد" را به چاپ رساند. درابتدای پیدایش این سازه روانشناسان بیشتر بر روی جنبه های شناختی همانند حافظه و حل مساله تاکید می کردند . اما خیلی زود دریافتند که جنبه های غیر شناختی مانند عوامل عاطفی و اجتماعی نیز دارای اهمیت زیادی هستند
صاحب نظران، هوش عاطفى را با توجه به ویژگیها و کارکردهای آن به صورت زیر تعریف کرده اند: دانیل گولمن: هوش عاطفى مهارتی است که دارنده آن می تواند از طریق خودآگاهی، روحیات خود را کنترل کند، از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد، از طریق همدلی، تاثیر آنها را درک کند وا ز طریق مدیریت روابط، به شیوه ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالاببرد ،. جان مایر و پیتر سالوی: هوش عاطفى توانایی ارزیابی، بیان و تنظیم عاطفه خود و دیگران ، و استفاده کارآمد از آن است . هوش عاطفى تواناییهای یک شخص در مواجهه با چالشهای محیطی است و موفقیتهای فرد را در زندگی پیش بینی می کند . بنابراین، هوش عاطفى را مى توان به کارگیری قابلیتهای عاطفی خود و دیگران، در رفتار فردى و گروهى براى کسب حداکثرنتایج، تعریف کرد .
پیشینه تحقیق:
تاریخچه هوش عاطفی:
دو هزار سال پیش افلاطون گفت: « تمام یادگیری ها دارای یک زیربنای عاطفی هستند». بر اساس گفته ی افلاطون از آن زمان تا کنون دانشمندان، پژوهشگران و فیلسوفان زیادی در جهت اثبات یا نفی نقش احساسات، مطالعات زیادی انجام داده اند مبحث هوش عاطفی به سال 1985 برمی گردد که یک دانشجوی مقطع دکتری رشته هنردر یکى از دانشگاههاى آمریکا پایان نامه ا ى رابه اتمام رسانید که در آن هوش عاطفی ( هوش هیجانى) را مطالعه کرده بود. سپس در سال 1990 دو استاد دانشگاه در آمریکا« جان مایر » و « پیتر سالوی » دو مقاله در مورد هوش عاطفی نوشتند وپژوهشهای خود را درا ین رابطه آغاز کردند. این دو استاد دریافتند که برخی از افراد در شناخت احساسات خود و دیگران و حل مشکلات احساسی و عاطفی توانمند تر هستند آنان نقل می کنند که نظریه آنها در مورد هوش عاطفی، عامل انگیزه گولمن برای نوشتن کتاب پر فروش خود در سال 1995 گردید . نتایج تحقیقات گلمن ( ۱۹۹۵ ( نشان می دهد مدیری که از هوش عاطفی زیادی برخوردار باشد و از نظر فنی تجربیات لازم را داشته باشد، با آمادگی بیشتری نسبت به دیگران به رفع تعارض ها و ضعف های گروهی در سازمان خواهدپرداخت . . از آغاز دهه 1990 بحث در زمینه اثرات روان شناختی هیجان و کارکردهای انطباقی آن و نیز ماهیت رابطه هیجان و شناخت با معرفی مفهوم هوش عاطفی ابعاد تازه ای به خود گرفت . در واقع مفهوم هوش عاطفی آخرین پیشرفت در زمینه فهم رابطه بین هیجان و تفکر بوده و محققان [1] بر این باورند که کاربرد مفهوم " هوش " یک استعاره مناسب برای سازه ای است که از آن با واژه هوش عاطفی یاد می شود . ابداع این مفهوم توسط سالووی و مایر [1] در دهه 1990 صورت گرفت . سالووی و مایر 1997 . این پژوهشگران در تعریف خود چهار مولفه پایه را ذکر کرده اند که عبارتند از : 1 ادراک و ابراز هیجان، 2 تسهیل عاطفی تفکر 3 : فهم و تحلیل هیجان ها و به کارگیری آگاهی عاطفی 4 : تنظیم واکنشی هیجان جهت ارتقای رشد عاطفی و عقلانی . بنابر این می توان کفایت های اساسی درگیر در هوش عاطفی را شامل ادراک عاطفی در خود و دیگران، فهم این هیجان ها و اداره هیجان ذکر نمود . بسیاری از پژوهشگران بر این فرض اند که بین هوش عاطفی و عملکرد موثر در تطابق با اقتضائات روزمره زندگی پیوند وجود دارد . هوش عاطفی عامل موثر و تعیین کننده در برآیندهای زندگی واقعی مانند موفقیت در مدرسه و تحصیل ، موفقیت در شغل و روابط بین شخصی و به طور کلی در کنش وری سلامت می باشد سیاروچی و همکاران، 2002 و . لا ونیس 2005 دریافتند که هوش عاطفی بالا با سلامت عمومی بالا همبسته است و با رفتارهای خطر آفرین کشیدن سیگار رابطه منفی دارد و متغیر بسیار اساسی در کنش وری های سلامت و سبک زندگی شخصی می باشد .
هوش عاطفی یا هوش اجتماعی شامل ٤ مهارت است:
. ابعاد هوش عاطفی درکتاب مدیریت و رهبری گلمن، به شرح زیربیان شده است: 1 ) خودآگاهی: خودآگاهی یا تشخیص ا حساس در همان زمان که در حال وقوع ا ست، بخش مهم وکلیدی هوش هیجانی راتشکیل می دهند. توانایى کنترل و اداره لحظه به لحظه احساسشان از درک خویشتن وبصیرت روان شناسانه حکایت دارد. مدیران و رهبرانی که درجه ای بالا از خود آگاهی دارند، با خود و دیگران صادق هستند و می دانند که چگونه احساسهایشان بر آنها، سایر مردم و عملکرد شغلیشان تاثیر می گذارد. آنها با یک احساس قوی از خودآگاهی، با اعتماد به نفس و دراستفاده از قابلیتهایشان کوشا هستند و می دانند چه وقت درخواست کمک کنند.
2 ) خودنظم دهى: کنترل و اداره احساسات مهارتی است که برپایه خود آگاهی شکل می گیرد. مدیران ورهبران قادرند محیطی از اعتماد و انصاف خلق کنند. عامل خود نظم دهی به دلایل رقابتی بسیار مهم است، زیرا در محیطی که سازمانها مستهلک می شوند وفناوری کار با سرعتی گیج کننده تغییر شکل میی ابد. فقط افرادی که بر هیجانهایشان تسلط یافته اند، قادربه ا نطباق بااین تغییرها هستند.
3 ) انگیزش: هدایت احساسها در جهت هدف خاص برای تمرکز توجه و ایجاد انگیزه در خود بسیار مهم است. کنترل احساسها زمینه ساز هر نوع مهارت وموفقیت است و کسانی که قادرند احساسهاى خود را به موقع برانگیزانند، در هر کاری که به آنان واگذار شود، سعی مى کنند مولد وموثر باشند. رهبران با انگیزه برای رسیدن به ماورای انتظارهاى خود و هرکس دیگر حرکت می کنند. کلید واژه این رهبران، پیشرفت است.
رهبرانی که بالقوه رهبر هستند، میل به پیشرفت در آنها درونی شده و برای رسیدن به پیشرفت برانگیخته می شوند. شور، اولین علامت رهبران با انگیزه است که به وسیله آن عشق به یادگیری دارند، به انجام خوب شغل مبادرت می کنند و یک انرژی خستگی ناپذیر برای بهتر انجام دادن کارها نشان می دهند. تعهد سازمانی علامت دیگر است. وقتی افراد شغلشان را برای خودش دوست دارند. به سازمانی که در آن مشغول بکارند، احساس تعهد می کنند و به طور قابل ملاحظه ای موقعی که علایم بر ضد آنهاست، خو شبین باقی میمانند.
4 ) همدلی: توانایی دیگری که براساس خودآگاهی هیجانی شکل می گیرد، همدلی با دیگران است که نوعی مهارت مردمی محسوب می شود. رهبران همدلی سعی می کنند همه را راضی کنند. آنها با ملاحظه و فکر، احساسهاى کارکنان را همراه با سایر عوامل در تصمیم گیریها درنظر می گیرند. ا مروزه همدلی به عنوان جزئی از رهبری بسیار مهم است، رهبران همدل بیشترین همدردی را با افراد اطرافشان نشان می دهند. آنها دانش خود رابرای پیشرفت سازمانشان به روشهای ظریف اما با ا همیت استفاده می کنند.
5 ) مهارت های ا جتماعی یاتنظیم روابط با دیگران: هنر ارتباط با مردم به مقدار زیاد، مهارت کنترل و اداره ا حساسهاى دیگران ا ست. ا ین مهارت نوعی توانایی است که محبوبیت، قوه رهبری و نفوذ شخصی را تقویت می کند. رهبران دارای سطوح بالای تو اناییهای هیجانی میباشند اغلب با روحیه هستند. افراد ماهر از نظر اجتماعی به حوزه وسیعی از آشناییها و همچنین مهارتها برای ایجاد رابطه رهبری یک سازمان برای انطباق با تغییرات و به منظور بقا و رشد در محیطهای جدید، ویژگیهای خاصی را می طلبد که عموماً مدیران برای پاسخ به آنهابا مشکلات بسیاری مواجه می شوند. یکی از مهمترین خصیصه ها که می تواند به رهبران و مدیران در پاسخ به این تغییرات کمک کند، هوش هیجانی است. هوش هیجانی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانهای و احساسات در توانمندیهای انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبران مؤثری هستند که اهداف را با حداکثربهره وری، رضایتمندى وتعهد کارکنان محقق می سازند. باتوجه به اهمیت هوش هیجانى درمدیریت ،در این مقاله ب ه بررسى ا بعاد هوش هیجانى درمدیریت ، و رابطه دارا بودن ان با سبک رهبری مدیران پرداخته شده است.
[1] Mayer And Salovy
ماهیت رهبری
از نقطه نظر سازمانی، رهبری به عنوان یک فرایند، به معنی استفاده از نفوذ بدون زور برای هدایت و هماهنگی فعالیتهای اعضای یک گروه وبه عنوان یک صفت، به معنی مجموعه ای ازویژگیهاست. رهبری نفوذ قدرتمندی بر رفتار فرد و گروه در سازمان دارد. هر چه سازمانی از نظر رهبری نیرومندتر باشد، موفقیت آن سازمان بیشتر خواهد بود. بحث رهبری سازمانها به صورت علمی همانند دیگر مباحث از تیلور و تلاشهای وی شروع شد. از سالهای دهه 1920 و اوایل دهة 1930 نهضت روابط انسانی بتدریج جانشین روش علمی تیلور شد که علاوه بر مسئله تکنولوژی برای بهبود بازده، به نیروی انسانی نیز توجه ویژه ای داشت. طبق نظریة روابط انسانی، وظیفة رهبر آن است که تحقق هدفها را از طریق ایجاد تعاون و همیاری بین زیردستان خود تسهیل کند و فرصتهایی برای رشد شخصی به وجود آورد. از دید نهضت روابط انسانی توجه به ارتباطات انسانی حائز اهمیت است، ولی نهضت مدیریت علمی تیلور توجه به وظیفه ( کار) را اهمیت داد. رهبری یک رویه مشترک مدیریت است. توانایی رهبری به گونها ی اثربخش، یکی از کلیدهای کارآمد بودن مدیر است. علاوه بر این رهبری مستلزم نفوذ کردن و تأثیر گذاردن بر افراد است و مدیر در نقش رهبر کسی است که بتواند بر افراد تحت سرپرستی خود نافذ و مؤثر باشد و به عبارت دیگر، مرئوسان نفوذ و قدرت او را بپذیرند. رهبری عمدة وظیفه مدیریت است، اما تمام کار او نیست. مدیران ملزم به برنامه ریزی و سازماندهی هستند، لکن نقش اساسی یک رهبر اثرگذاری بر دیگران است، به نحوی که هدفهای از پیش تعیین شده را مشتاقانه دنبال کنند. این امر نشان می دهد که رهبران قوی ممکن است مدیران ناتوانی باشند و برنامه ریزی ضعیف آنها موجب شود که فعالیت گروه در جهت غلط دنبال شود. با وجود اینکه آنها قادرند که فعالیتهای گروه را تداوم بخشند، اما نمیت وانند آنها را در جهتی هدایت کنند که حصول هدفهای سازمانی را به دنبال داشته باشد. نکتة دیگر اینکه مدیریت و رهبری کاملاً مترادف نیستند. رهبری در سازمانهای غیر رسمی نیز وجود دارد، ولی مدیریت موقعی قابل تصور است که ساخت سازمانی قبلاً به وجود آمده باشد، به علاوه داشتن مقام رسمی تضمین نمی کند که شخص مدیر نقش رهبری را نیز بتواند ایفا کند. رهبری مستلزم داشتن مهارتهایی است که با به کارگرفتن آنها میتوان افراد انسانی را با میل و اشتیاق برای رسیدن به هدفهای معین ترغیب کرد. همانگونه که ذکر شد همة مدیران رهبر و همة رهبران مدیر نیستند. برای تحقق آرمانهای ترقی خواهانه و متعالی و ساختن آیندهای پررونق و شکوفا کدامیک مهمتر و مؤثرتر است؟ آیا نیاز به رهبران بیشتر محسوس است یا به مدیران؟ بین مدیریت و رهبری چه تفاوتهایی وجود دارد؟ جان ناس بیت، پیش بینی کننده سرشناس و پرآوازه گرایشهای اجتماعی، مقالاتی راجع به دگرگونیهای مهم و بنیادی و تغییرات الگو شونده که در محیط کار ایجاد می شوند، نوشته است که محور توجه و تمرکز را از مدیریت به رهبری بازبینی و کنترل به اختیار و اقتدار سلسله مراتب به شبکه بندی خط پایانی و نتیجه کلی به نگرش استراتژیک تغییر جهت می دهد. امروزه مدیران با چالشهای متعددی از قبیل نیاز اساسی و حیاتی به رهبری تحول گرا، مدیریت منابع انسانی، مدیریت کیفیت، توسعه پایدار و تداوم مزیت رقابتی، تغییر و تحول سازمانی، شکل دهی، اصلاح و بهبود ارزشهای اصلی سازمان، فلسفه یا رسالت آن مواجه اند. این چالشها به طور فزایندها ی مدیران را ملزم می سازد در داخل سازمانهای خود برای ایجاد تحول کلی، نقش رهبری ایفا نمایند. مدیران موفق فردا از این چالشها گریزان نیستند و باید برای رویارویی با چالشهای آینده آماده گردند. چشم انداز رقابت نوین امروزه اقتصاد جهانی یک دورنمای رقابتی ایجاد کرده است که در آن وقایع به طور دائم، متغیر و غیر قابل پیش بینیا ند و عدم اطمینان و ابهام بر تمامی بخشهای سازمان تأثیر می گذارد. در هزاره سوم توانایی ساختن، به اشتراک گذاشتن و اهرمی بودن دانش، جایگزین مالکیت شخصی و کنترل داراییها به عنوان یک مزیت مهم رقابتی تلقی خواهد شد. رهبری تحول گرای اثر بخش میتواند سازمان را به پیش براند و میتواند از فرصتهای رشد گوناگون بخوبی بهره برداری کند. رهبری تحول گرا امروزه برای توجیه اجتناب ناپذیر بودن پدیدة تغییر در سازمانها و ضرورت چاره اندیشی در جهت تطبیق سازنده وآبهای ناآرام » صحیح با تغییرات از دیدگاه استفاده می شود. این دیدگاه سازمان قابل تشبیه به قایقی می داند که باید از یک رودخانه پرتلاطم بگذرد که جریان آب آن همواره طوفانی است. در این حالت آنچه وضع را بدتر می کند این است که کسانی بر این قایق سوارند که پیش از این همکاری نداشته ا ند و هیچکدام پیش این از این رودخانه عبور نکرده اند. در مسیر رودخانه، پیچ و خمها و سنگهای درشتی قرار دارد که قایق به طور غیر منتظره با آنها برخورد می کند، مقصد قایق نیز بدرستی مشخص نیست، هر چند وقت یکبار هم تعدادی افراد جدید بر این قایق سوار می شوند و عدها ی هم قایق را ترک می کنند. لاکت در این باره معتقد است که موج دریا، تجربه ترسناکی است. اگر در قبال آن ایستادگی کنید شما را به گوشها پرتاب می کند، با این وجود اگر بر آن سوار شوید، میتواند در زمان کوتاهی شما را به جای دوری ببرد. به طور قطع بسیار ساده تر است که منتظر امواج تغییر باشید و بر آنها سوار شوید تا اینکه اصرار ورزید که بی حرکت بمانید و به سویی رانده شوید. مدیریت و رهبری ساکن بیت حرک نمیتواند مدت زیادی به طول انجامد، موج یا آن را غرق می کند و کشتی این مدیریت و رهبری، در گل فرو رفته باقی می ماند و بالاخره دیدگاههای بسیاری از نظریه پردازان دیگر مانند تافلر، شوان و برگ کوبست نیز حاکی از آن است که سازمانهای امروزی نمیتوانند روند و سرعت تغییرات متوقف سازند، بلکه تنها میتوانند تردیدها، نوسانات و بی ثباتیها را به فرصتهایی برای آموختن، تطابق و همخوانی مطلوب تبدیل کنند. جهت مقابله با این محیط نامطمئن و تغییرات مستمر، نیاز به افرادی در نقش رهبر بشدت احساس می شود.
چهار سیستم مدیریت لیکرت
رنسیس لیکرت در طبقه بندی سبکهای اصلی وظیفه مداری و کار مند مداری مدل چهار سطحی اثر بخشی مدیریت را ارائه نموده است . این چهار سیستم حاصل مطالعات گروه میشیگان می باشد .
ویژگیهای مدیران سیستم 1 لیکرت مدیریت مستبدانه استثماری در این سیستم همه تصمیمات را مدیر میگیرد.تصمیماتی که هدف از اتخاذ آنها،حفظ و تامین منافع تصمیم گیرنده است. چون به کارکنان اعتمادی ندارند . عدم توانایی در انجام کاری که به کارمند محول شده است،تهدید و مجازات به دنبال خواهد داشت. بنبا براین کارکنان از آنها می ترسند. رهبر به ندرت عقاید کارکنان را جویا می شوند . در این سیستم اعتماد و اطمینان میان رئیس و مرئوس در پایین ترین سطح ممکن وجود دارد.
ویژگیهای مدیران سیستم 2 دیکتاتور خیرخواه در این سیستم مدیر دستور صادر می کنند ولی فرودستان آزادی مختصری در اظهار نظر درباره دستورها دارند. فرودستان تحت شرایط تجویز شده ای تا حدودی در انجام دادن وظایف خود انعطاف پذیری دارند . کارکنانی که به اهداف تعیین شده از سوی مدیر می رسند پاداش می گیرند
در مقابل کارکنان تا حدودی انعطاف پذیرند چون اعتماد نسبی به آنها دارند. مدیر در چهار چوب مقررات و دستورات صادر شده تصمیم میگیرد.مرئوس در انجام وظایفی که به او محول شده است تا حدودی آزادی عمل دارد. رئیس نسبت به مرئوس نظری خیر خواهانه و پدرانه دارد. اعتماد و اطمینان میان رئیس و مرئوس در سطح پایینی قرار دارد و بدین دلیل مرئوس در رفتارها و تماسهای خود با مدیر جانب احتیاط را رعایت میکند.
ویژگیهای مدیران سیستم 3 مدیریت مشاوره ای در این سیستم پس از بحث و مشاوره ، کارکنان اهداف خود را معین می کنند. کارکنان می توانند درباره اینکه چگونه وظایف خود را انجام دهند تصمیم بگیرند ،اما تصمیمات عمده به عهده مدیران سطوح بالاست.کارکنان در بحث مسائل مربوط به کارشان آزادی دارند. مدیران اطمینان دارند که کارکنان کارشان را درست انجام می دهند.بزعم لیکرت در این سیستم قبل از تعیین هدف و تصمیم گیری درباره کار،مدیر با کارمند خود مشورت مینماید. مرئوس در تصمیم گیری درباره وظایف خود و چگونگی انجام آن از آزادی برخوردار است. برای ایجاد انگیزه درکارمند بیشتر به تشویق و اعطای پاداش اتکاء میشودتا تنبیه و مجازات. اعتماد و اطمینان متقابل میان رئیس و مرئوس در سطح نسبتا بالایی قرار دارد
ویژگیهای مدیران سیستم 4 مدیریت مشارکتی به کارکنان اطمینان دارند و تعامل بین آنها با صداقت ،کمال دوستی و اعتماد است. اهداف تعیین و تصمیمات مربوط به کار توسط گروه اتخاذ می گردد. مدیران بدون مشارکت با اعضاء گروه تصمیمی نمی گیرند . مدیران برای ایجاد انگیزش کارکنان هم از پاداشهای مالی استفاده می کنند و هم در آنها احساس اهمیت و ارزش ایجاد می کنند. در این سیستم بر مشارکت گروهی و دخالت فعالانه و سازنده هریک از اعضا گروه در تصمیم گیری های مربوط به کار و تعیین اهداف،تاکید بسیار شده است. در این سیستم مرئوسین میتوانند مسائل مربوط به کار را آزادانه با مدیر در میان بگذارند و مدیر به جای موضع گیری در قبال ورود مرئوس به صحنه تصمیم گیری،از او حمایت و پشتیبانی مینماید. این سیستم فرضیات اصلی تئوری y مک گرگور را در بر میگیرد. این سیستم به عملکرد بهتر سازمان منجر میشود واگرچه در صنایع و سازمانها و واحدهای سازمانی بسیاری کاربرد و کارائی دارد ولی در ضمن این کاربرد و کارائی عمومیت و جهان شمولی کامل ندارد. حرکت به سوی این سیستم به کندی صورت میگیرد و لازمه موفقیت آن،بازآموزی کارکنان و بازسازی گسترده و همه جانبه سازمان است
با وجود اینکه بحث هوش هیجانی، مبحثی نسبتا جدید است، اما راه ها و روش های گوناگونی برای سنجش واندازه گیری میزان آن در افراد طراحی شده است . بصورت کلی، مهارتها و توانایی های هوش هیجانی را می توان از طریق یکی از روش های زیر اندازه گیری نمود . 1. خود سنجی یا ارائه گزارش در مورد خود 2. آزمون عملکر د 3. مشاهده .در حقیقت اکثر آزمون ها و تست های طراحی شده جهت سنجش هوش هیجانی را می توان در یکی از طبقات سه گانه فوق جای داد . در آزمون هایی که از روش خود سنجی استفاده می کنند، از فرد می خواهند تا یک مجموعه از عبارا ت مختلف را بخواند و بیان نماید که هر یک از عبارات تا چه میزان ویژگی های وی را توصیف می کند، یا وی تا چه اندازه با آن عبارت موافق است در حقیقت میزان موفقیت آزمونهای خود سنجی وابسته به میزان خودشناسی فرد است . البته برخی از صاحب نظران معتقدند که به صورت کلی مردم در زمینه تخمین و برآورد سطح تواناییهای خود عملکرد خوبی ندارند . این گروه از روانشناسان بر اساس یک سری تحقیقات تجربی همبستگی بین نمره هوش واقعی که از طریق مقیاس های هوش اندازه گیری می شود و نمره هوشی که از طریق خود سنجی به دست می آید را بسیار پایین ذکر می کنن د با این حال این روش بهترین روش برای سنجش هوش هنوز و اغلب از این روش اسنفاده میشود. در این تحقیق نیز برای سنجش میزان هوش عاطفی از پرسشنامه استفاده شده است.
ادامه مطلب ...
علائم کمک ناوبری و چراغهای دریایی ، به
معنای دستگاه یا وسایل خارجی کمک کننده به دریانوردان در تعیین و محاسبه
موقعیت و یا مسیر دریانوردی و همچنین خطرات و موانع دریایی می باشند و شامل
فانوس های دریایی، بیکن ها، سفینه های دریایی، بویه ها، ریکن ها، علائم
مخصوص مه و بیکن ها می شوند.
- این علائم در نقاط مختلف طول سواحل و در
مسیرهای قابل کشتیرانی بعنوان راهنمای آبهای ایمن قرار داد می شوند و
دریانوردان را در تعیین نقطه نسبت به خشکی و خطرات ناپیدا کمک می نمایند.
این علائم بصورتی هستند که قابلیت دیده شدن و یا شنیده شدن را داشته و
سیستمی را بوجود می آورند
-علائم کمک ناوبری و چراغهای
دریایی ، به معنای دستگاه یا وسایل خارجی کمک کننده به دریانوردان در تعیین
و محاسبه موقعیت و یا مسیر دریانوردی و همچنین خطرات و موانع دریایی می
باشند و شامل فانوس های دریایی، بیکن ها، سفینه های دریایی، بویه ها، ریکن
ها، علائم مخصوص مه و بیکن ها می شوند.
- این علائم در نقاط مختلف طول
سواحل و در مسیرهای قابل کشتیرانی بعنوان راهنمای آبهای ایمن قرار داد می
شوند و دریانوردان را در تعیین نقطه نسبت به خشکی و خطرات ناپیدا کمک می
نمایند. این علائم بصورتی هستند که قابلیت دیده شدن و یا شنیده شدن را
داشته و سیستمی را بوجود می آورند
آشنایی با علائم کمک ناوبری و چراغهایی دریایی
-
علائم کمک ناوبری و چراغهای دریایی ، به معنای دستگاه یا وسایل خارجی کمک
کننده به دریانوردان در تعیین و محاسبه موقعیت و یا مسیر دریانوردی و
همچنین خطرات و موانع دریایی می باشند و شامل فانوس های دریایی، بیکن ها،
سفینه های دریایی، بویه ها، ریکن ها، علائم مخصوص مه و بیکن ها می شوند.
-
این علائم در نقاط مختلف طول سواحل و در مسیرهای قابل کشتیرانی بعنوان
راهنمای آبهای ایمن قرار داد می شوند و دریانوردان را در تعیین نقطه نسبت
به خشکی و خطرات ناپیدا کمک می نمایند. این علائم بصورتی هستند که قابلیت
دیده شدن و یا شنیده شدن را داشته و سیستمی را بوجود می آورند که مسیر ایمن
را نشان می دهند. اشکال و موقعیت آنها معانی مختلفی را بوجود می آورند و
دریانورد قادر است با شناسایی آنها مسیر مستقیم و ایمن را در پیش گرفته و
از خطرات احتمالی جلوگیری نماید.
1 . انواع علائم کمک ناوبری و چراغهای دریایی
1-1- بویه ها
-
بویه ها در اشکال و اندازه های مختلف وجود داشته و هرکدام معنای خاص خود
را دارند، که از میان آنها بویه هایی که مجهز به چراغ باشند برای دریانوردی
در شب نیز بکار می روند و آنهایی که مجهز به ایجاد سوت هستند برای
دریانوردی در هوای مه آلود مورد استفاده قرار می گیرند.
- غالب بویه های
جدید مجهز به دستگاههایی برای انعکاس امواج رادار می باشند اینگونه بویه
ها امواج فرستاده شده را از رادار به خوبی منعکس نموده و در روی صفحه رادار
بصورت یک نقطه نورانی دیده می شوند.
- در ارتباط با بویه هایی که فاقد
چراغ هستند، باید دانست این بویه ها مجهز به نوراهای شبرنگ می باشند که به
سهولت توسط نورافکن می توان موقعیت آنها را پیدا کرد. رنگ منعکس شده از آن
نوارها شبیه به رنگ نور چراغها می باشد.
1-1-1- انواع بویه ها در شکل و کاربرد
الف: بویه استوانه ای شکل
- این بویه ها از جنس های فلزی، پلی اتیلن و فایبرگلاس بوده که به شکل استوانه طراحی می گردد.
ب: بویه مخروطی شکل
- این بویه ها معمولاً از ورقه های فلزی درست شده و شکل قسمت زیرآبی آن استوانه ای و قسمتی که بالای آب قرار دارد بصورت مخروط است.
ج- بویه های زنگ دار
-
این بویه ها نیز معمولاً بدنه شان فلزی است. در بالای آنها قسمتی برج
مانند وجود داشته که در داخل آن وسیله ای شبیه زنگ برای ایجاد صدا وجود
دارد که این زنگ ها در اثر حرکت بویه ها که ناشی از امواج دریاست حرکت کرده
و تولید صدا می کنند. باید به خاطر داشت با توجه به این موضوع کاربرد این
بویه ها برای جاهایی که امواج راکد بوه (مثل داخل خورها و حوضچه ها) توصیه
نمی شود، البته در نوع جدید آنها برای ایجاد صدا ازگاز متراکم یا چکشهای
الکتریکی استفاده می کنند.
د- بویه های صوت دار
- این بویه ها در
اثر بالا و پایین رفتن امواج دریا سیگنالهای مختلف صدا را تولید می نمایند.
البته بعضی از آنها مجهز به وسیله ای الکتریکی هستند که بدون توجه به
امواج دریا، صدای مشخصی را در فواصل معین و بطور مرتب ایجاد می نمایند.
بیشترین مورد استفاده اینگونه بویه ها در شب و هوای مه گرفته است.
ر- بویه های چراغدار
-
بویه هایی هستند که قسمت فوقانی آنها دارای لانترن است و در درون لانترن
لامپ (مشعل) وجود دارد که ممکن است چنانچه مشعل وجود داشته باشد به روشهای
مختلف مثل استفاده از گاز یا باطری آنرا روشن نمایند. البته منبع تغذیه
لانترنها در داخل بویه (بدنه آن) قرار دارد.
ز- بویه های ترکیبی
-
اینگونه بویه ها ممکن است مجهز به چند سیستم باشند بطور مثال بویه های مجهز
به چراغ و سیگنالهای صوتی یک نمونه از بویه های ترکیبی است.
س- بویه های مخصوص
-
بویه هایی هستند که از سیستم مشخص که برای بویه های دیگر لحاظ می گردد
تبعیت نمی کنند و بیشتر کاربرد اختصاصی دارند. بطور مثال بویه هایی که برای
علامت گذاری مناطق لایروبی، قرنطینه، تورهای ماهیگیری و غیره مورد استفاده
قرار می گیرد.
1-1-2- کاربرد بویه ها در روز و علائم آنها
- یکی
از مهمترین مشخصه های بویه هایی که در روز کاربرد دارند رنگ آنهاست لازم
به اشاره است که در سیستم های مختلف بویه گذاری رنگها تعابیر و معانی
مختلفی دارند. در سیستم لاترال رنگ بویه نشان دهنده این است که شناور از چه
سمت بویه ها می تواند عبور کند.
1-1-3- شناخت بویه ها از نظر رنگ
-
باید توجه داشت معانی رنگ بویه ها برای شناخت بویه ها برای وقتی است که
شناور از دریا بطرف خشکی یا بطرف کانال در حال حرکت است، و به شرح ذیل است:
1. بویه های قرمز رنگ برای نشان دادن محدوده ی سمت چپ کانال و در بعضی
از مناطق نشان دهنده ی محل خطرناک بوده که دریانوردان هنگام ورود به کانال
باید آنرا در سمت چپ شناور خود ببینند.
2. بویه های سبزرنگ برای نشان
دادن محدوده ی سمت راست کانال بوده و دریانوردان هنگام ورود به کانال یا
بندر باید آنرا در سمت راست شناور ببینند.
1-1-4- شناخت بویه ها از روی شماره و حرف
-
غالب بویه ها دارای معرف خاصی هستند که ممکن است بصورت شماره یا حرف و یا
ترکیبی از آن دو باشند و رنگ این شماره ها روی بدنه بویه ها بصورتی است که
از دور کاملاً قابل رویت است. چند ویژگی و معنی شماره ها یا حروف روی بویه
ها عبارت است از:
1. شماره بویه ها از دهانه ورودی کانال بطرف داخل کانال افزایش می یابد.
2. شماره های فرد معمولاً روی بویه های سمت چپ کانال نوشته می شود.
3. شماره های زوج معمولاً روی بویه های سمت راست کانال نوشته می شود.
1-2- بیکن ها و کاربرد آنها
-بیکن
ها علائم کمک ناوبری ثابتی هستند که پایه های فلزی یا چوبی آن در ساحل و
یا در آبهای کم عمق سواحل نصب می شود و معمولاً بر دو نوع هستند که عبارت
اند از:
1. بیکن های روز
2. بیکن های شب
- بیکن هایی که در روز مورد استفاده قرار می گیرند فاقد چراغ بوده و علائم مشخصه آنها رنگ، شکل و یا شماره آنها است.
- ساده ترین نوع بیکن تک پایه ای بوده و علامت مشخصه آنها در بالاترین و نزدیکترین مکان به آن نصب می گردد.
-
بعضی از این بیکن ها در شب و با نصب چراغ روی آنها قابل رویت می باشند. از
معروفترین بیکن های چراغدار می توان بیکن ترانزیت را نام برد. لازم به
اشاره است در صورتیکه امتداد دو بیکن از وسط کانال و یا از آبهای مناطق
ایمن عبور کند آنرا بیکن ترانزیت گویند. در این حالت بویژه هنگام عبور از
کانالهای باریک برای اینکه واحد شناور دقیقاً از وسط کانال یا از آبهای
ایمن عبور کند دو بیکن را در روز و یا چراغهای آنرا در شب رویهم قرار داده و
در امتداد آن دو بیکن دریانوردی می نمایند.
16-3- ریکن و کاربرد آن
-
ریکن در واقع نوعی بیکن است که سیگنالهای مشخصی را که قابل دریافت توسط
رادار کشتی باشد منتشر می نماید. این سیگنالهای منتشر شده در صفحه رادار
واحد شناور کاملاً مشخص است.
1-4- فانوسهای دریایی
- فانوسهای
دریایی که آنرا چراغ دریایی نیز می گویند در اکثر مناطق قابل دریانوردی
جهان در امتداد سواحل در خشکی و نیز در آبهای داخلی کشورها مورد استفاده
قرار می گیرد. ساختمان بخصوص فانوسهای دریایی آنرا براحتی قابل شناسایی
کرده و نیاز به توصیف و تعریف خاصی ندارد.
- فانوسهای دریایی موارد
استفاده بسیار زیادی داشته و در مناطق مختلف بکار برده می شود. مثلاً در
دماغه ها، مدخلها، مناطق خطرناک و یا نقاطی که لازم است به دریانوردان
هشدار داه و آنها را از خطرات احتمالی آگاه کرد می توان نام برد.
- یکی
از ویژگیهای بسیار مهم فانوسهای دریایی وجود چراغی در بالای آن است که
ارتفاع قابل ملاحظه ای داشته و برد نورانی آن بسیار از بویه ها ودیگر
علائم دریایی بیشتر و زیادتر است.
- فانوس های دریایی علاوه بر چراغ به
علائم دیگری نیز از قبیل سیگنالهای مخصوص هوای مه آلود و غیره مجهز می
باشند در بعضی از مناطق جهت بکار انداختن علائم آن هنوز هم از نیروی انسانی
استفاده می شود ولی در بیشتر کشورهای پیشرفته این سیستم بصورت خودکار
انجام می شود.
1-5- سفینه های دریایی
- کار سفینه های دریایی
همانند فانوس دریایی بوه و مجهز به چراغ، سیگنالهای مخصوص مه و بیکن های
رادیویی می باشند. از سفینه های دریایی در مدخل بنادر بزرگ و مهم دنیا و یا
در مناطق خطرناک استفاده می شود. در بعضی از مناطق، رنگ بدنه آن قرمز بوده
و نام ایستگاه مربوطه روی بدنه شناور نوشته می شود که روسازی آن (سفینه
ها) برنگ سفید و دکل ها و پایه های چراغ را رنگ های دیگری است.
- لازم
به اشاره است چنانچه سفینه های دریایی در حال حرکت باشند و در مکان اصلی
خود نباشند باید علامت مخصوص خود را نشان دهند مبنی بر اینکه در لنگرگاه
نبوده تا بدین وسیله خطری متوجه دیگر دریانوردان نگردد.
1-6- مشخصات فنی چراغهای دریایی
-
از آنجائیکه چراغهایی دریایی کاربرد بسیار زیادی در دریانوردی دارند برای
آگاهی دریانوردان ساختار آن را به اجمال مورد آنالیز قرار می دهیم.
1-6-1- نور چراغها:
نور
چراغها را می توان توسط باطری و یا گاز که در درون بدنه بویه ها یا خارج
از چراغهایی دریایی قرار دارد روشن نمود که اینکار توسط سیم یا لوله ای که
به خود چراغ متصل است انجام می شود. برای اینکه کارکرد باطری و یا کپسول
برای زمان زیادی در نظر گرفته شود و کمتر نیاز به تعویض مولدهای روشنایی یا
شارژ باطری باشد می توان طول مدت روشنایی چراغها را در مقایسه با مدت زمان
تاریکی را با استفاده از تغییر ریتم فلاشرها کمتر نمود.
1-6-2- رنگ نور چراغهای دریایی
-
رنگ نور چراغهای دریایی در بعضی از مناطق بصورت های متنوع مورد استفاده
قرار می گیرد. ولی سه نوع رنگ استاندارد براساس تأییدیه انجمن بین المللی
چراغهای دریایی (IALA) عبارت اند از: سفید – قرمز – سبز
الف- رنگ قرمز
- رنگ قرمز روی بویه ها و چراغهای دریایی قرار گرفته و بدنه بویه ها را هم می توان با رنگ قرمز رنگ کرد.
ب- رنگ سبز
رنگ سبز هم مثل رنگ قرمز برای رنگ کردن بدنه بویه ها مورد استفاده قرار گرفته و در چراغهایی دریایی نیز بعنوان رنگ لنز بکار می رود.
ج- رنگ سفید
- رنگ سفید روی بدنه بویه های مختلف کاربرد داشته و در چراغهای دریایی نیز بعنوان رنگ لنز بکار برده می شود.
1-6-3- شناخت چراغهای دریایی براساس مشخصات ظاهری
- مشخصات فنی چراغهای دریایی با مشخصات ظاهری آنها متفاوت بوده که در اینجا به تعدادی اختصارات و معانی مربوطه اشاره خواهیم داشت.
1. (F.L)Flashing یا چشمک زن
- وقتی مشخصه یک چراغ دریایی بصورت Fl نشان داده می شود بدین معنی است که مدت زمان روشنای کمتر از مدت زمان تاریکی است.
2. Occulting یا Occ یا Oc
- این علامت روی چراغهای دریایی به این معنی است که مدت زمان روشنایی بیشتر از مدت زمان تاریکی چراغ است.
3. Isophase یا ISO
- این علامت روی چراغهای دریایی نشان دهنده آن است که مدت زمان روشنایی و مدت زمان خاموشی چراغ یکسان است.
4. Fixed یا F
-
این چراغها روشنایی ثابت داشته و البته بعضی از بویه ها هم به این صورت
هستند ولی باید به خاطر داشت استفاده از آن روی بویه های خطر (بویه هایی که
نشان دهنده موانع هستند و یا بویه هایی که در محل انشعاب مسیرهای کشتیرانی
قرار دارند) به هیچ وجه توصیه نمی شود.
5. FL، مخصوص چراغهای چشمک زن معمولی
-
این چراغها معمولاً بصورتی چشمک می زنند که به تناوب یکسان بوده و حداکثر
30 چشمک در دقیقه میزنند و معمولاً از آن برای بویه های سبز و قرمز و بویه
های مخصوص (بویه سیاه) استفاده می کنند.
6. Quick Flashing یا QKFL
-چنین
چراغهایی معمولاً تعداد چشمک های آن حداقل 60 چشمک در دقیقه است و معمولاً
روی بویه های سبز و قرمز و یا روی بویه هایی که لازم است توجه خاصی نسبت
به آن منطقه وجود داشته باشد مورد استفاده دارد مانند سرپیچ های تند یا محل
کشتی های مغروق
7. Interrupted Quick Flashing یا intok. FL.
-
این چراغها چند سری چشمک سریع زده و بین هر سری معمولاً 5 ثانیه خاموشی
وجود دارد و معمولاً در سر تقاطع های کانال، در محل غرق شدن شناورها و یا
خطرات دیگر که بتوان از هر دو طرف آن عبور کرد، نصب می گردد.
8. MO یا K
-
علامت نور این نوع چراغها تشکیل شده از یک چشمک کوتاه و یک چشمک بلند که
معمولاً 8 بار در دقیقه انجام می شود نور آنها سفید و معمولاً در وسط کانال
و یا در جاهایی که بتوان از هر دو طرف و از نزدیک آن عبور کرد، نصب می
شود.
9. رنگ ها و علامت اختصاریشان
- رنگ منتشر شده توسط هر نور با اختصاراتی بصورت مقابل نشان داده می شود:
اختصارات رنگ ها
به فارسی به لاتین
W
R
G
Y
Qr
BU, BL
V سفید
قرمز
سبز
زرد
نارنجی
آبی
بنفش White
Red
Green
Yellow
Orange
Blue
Violet
2. سیستم های نصب علائم دریایی (بویه ها و چراغها)
-
تا سال 1975 شاید بیش از سی سیستم مختلف نصب علائم در جهان مورد استفاده
قرار گرفت که البته مقررات این سیستم ها نسبت به یکدیگر تناقضاتی را بوجود
می آورد که باعث ایجاد خطرات بیشمار گردید. این مسأله بخصوص بهنگام شب
بیشتر بچشم می خورد.
- حتی در مواقعی دریانورد به یکباره خود را در
مقابل چراغی می دید که مفهوم آن کاملاً برایش روشن نبود. چنین اشتباهات
سوال برانگیزی گاهی می توانست بسیار خطرآفرین باشد.
- بطور مثال اگر
چراغی را بعنوان نشانه یک شی خطرناک گذاشته بودند از اینکه محل شی و مختصات
آنرا برروی نقشه های دریایی قید نمایند غافل شده بودند.
- نکته جالب
اینکه علاوه بر مشکلات فوق الذکر از زمانیکه نورانی کردن علائم از اواخر
قرن نوزدهم متداول گردید در مورد روش استفاده مناسب از این علائم همیشه
اختلاف نظر وجود داشته است.
- بطور مثال بعضی از کشورها موافق استفاده
از چراغ قرمز برای مشخص نمودن طرف چپ کانال بودند و بعضی دیگر بالعکس، چراغ
قرمز را برای علامت گذاری سمت راست کانال بکار می بردند.
- اختلاف مهم
دیگر بهنگام روز بوجود می آید که در مورد مشخص کردن مسیر بود، بیشتر کشورها
در این حالت سیستم «لاترال» را پذیرفته بودند ولی کشورهای بیشمار دیگری
طرفدار سیستم مشخص کننده «مسیر در چهار جهت» یا «کاردینال» بودند.
2-1- سیستم های نصب علائم لاترال و کاردینال
الف- سیستم لاترال یا سیستم جانبی
-
درسیستم لاترال علائم کناره های چپ و راست مسیر را مشخص می کردند در واقع
این سیستم هنگام ورود به بنادر، رودخانه ها، خورها و یا به هر آبراه
موقعیت علائم از طرف دریا تعیین می گردد و یا می توان با توجه به جهت جریان
آب مد تعیین نمود.
ب- سیستم کاردینال یا سیستم چهارجهت اصلی
در
سیستم کاردینال محل های خطرناک بوسیله یک یا چند علامت مشخص می گردد. این
علائم در صفحه هایی که جهت های آن بوسیله قطب نما مشخص شده نصب گردیده اند
که منطقه خطر در آن رانسبت به علائم نشان می دهد به عبارت دیگر سیستم
کاردینال مناسبترین سیستم برای نشان دادن سواحلی با صخره های زیاد، جزیره
نماهای آشکار و پنهان جزایر متعدد و همچنین برای نشان دادن مناطق خطرناک در
دریاچه های آزاد است.
در واقع محل قرار گرفتن این نوع علائم موقعیت
تقریبی محل خطرناک را نشان می دهد. بطور مثال اگر با بویه شرقی روبرو شویم
این معنا را دارد که محل خطرناک در طرف غرب بوده و باید از طرف شرق آن بویه
مسیر را ادامه دهیم.
2-2- مشکلات سیستم های نصب لاترال و کاردینال
-
جالب است بدانید که غالب کشورهای مهم دریایی جهان برای سالهای متمادی از
هر دو سیستم استفاده می نمودند. جزئیاتی از قبیل اشکال و رنگهای بویه و نیز
مشخصات نور چراغها در کشورهای مختلف تفاوت داشت. با گذشت زمان و افزایش
ارتباطات دریایی بین کشورهای مختلف ایجاب نمود که سیستم های مختلف بویه
گذاری به یک سیستم یکنواخت تغییر یابد و در این رابطه کنفرانسهای متعددی
تشکیل گردید تا اینکه بعد از جنگ جهانی دوم که علائم کمک ناوبری بسیاری از
کشورها نابود شده بود، آنها تصمیم گرفتند که در اسرع وقت آنرا ترمیم نمایند
و بدین منظور از قواعدی که قبلاً در ژنو تصویب شده بود استفاده کرده و با
توجه به روشهای محلی و تجهیزاتی که در اختیار داشتند برای هماهنگ کردن کردن
آن با اوضاع خود تغییراتی در این قوانین بوجود آورند.
- در همین راستا
بیشتر کشورهای آمریکای شمالی و جنوبی نیز خواهان سیستم لاترال بودند و قرمز
را برای علامت گذاری سمت راست کانال بکار می بردند.
- مجمع بین المللی
علامت گذاری دریایی این مساله را مدنظر قرار داده بود بطوریکه در سال 1965
یک کمیسیون بین المللی بمنظور بررسی مسائل و ارائه یک راه حل منطقی تشکیل
داد و این کمیسیون با سه مسأله اساسی روبرو بود:
الف- بکار بردن تجهیزات موجود برای جلوگیری از مخارج بیهوده
ب- تعیین کاربرد مناسب چراغ قرمز برای سمت چپ یا راست مسیر
ج- ادغام قواعدی که هم سیستم لاترال و هم سیستم کاردینال را در برگیرد.
-
کوشش برای ایجاد یک واحد کامل، موفقیت بسیار کمی در برداشت، سپس یک سری
حوادث فاجعه آمیز که منجر به غرق شدن چند کشتی شد باعث تحرک جدید در
کمیسیون گردیده و در این باره کار خود را شروع کرد.
- هدف این کمیسیون
یکنواخت کردن کامل بود لیکن تصمیم گرفته شد که دو مجموعه قونین بوجود آورند
یکی پیش بینی استفاده از رنگ قرمز برای علامت گذاری قسمت چپ کانال بود که
دو سیستم کاردینال و لاترال را در هم ادغام می کرد و دیگری استفاده از رنگ
قرمز برای علامت گذاری سمت راست کانالها و سیستم جانبی بود.
- این دو مجموعه قوانین بطریق زیر مشخص می گردد:
الف: سیستم نصب علائم روش A
ب: سیستم نصب علائم روش B
3. نصب علائم دریایی در بنادر ماهیگیری
3-1- سیستم نصب علائم به روش «A» در بنادر ماهیگیری
-
سیستم A مرکب از سیستم لاترال و کاردینال (قرمز در سمت چپ) است، قوانین
سیستم A که هم اکنون بطور کامل تهیه شده ، بوسیله آیمو (IMO) تأیید گردیده
است و مورد استفاده آن برای رأی کشورهای اروپا، آفریقا، هند، استرالیا و
بعضی از کشورهای قاره آسیا است، که کشور ما هم جزو این کشورها است.
- در
این سیستم علامت گذاری می توان از ترکیب ها استفاده نمود و دریانورد به
آسانی می توان تشخیص دهد که این علامت لاترال، کاردینال و یا نوع دیگری است
و خصوصیات علامت در همان لحظه قابل تشخیص است. سیستم علامت گذاری A شامل
(پنج) نوع مختلف علائم است که ترکیب آنها می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
3-1-1- علائم لاترال در سیستم علامت گذاری A
-
استفاده از آنها منوط به جهات و مسیرهای قراردادی است. این علائم کناره
های سمت چپ و راست مسیری را که باید تعقیب شوند مشخص می نمایند.
مفهوم علائم حداقل بوسیله یکی از خصوصیات زیر مشخص می گردد:
الف- در شب بوسیله رنگ نور و مشخصه نورانی
ب- در روز بوسیله رنگ بدنه، فرم و مشخصه روز
3-1-2- شرح علائم لاترال در سیستم علامت گذاری A
الف – علامت های سمت چپ
- شکل: استوانه ای، برج و یا تیرک
- مشخصه روز: یک استوانه قرمز رنگ بالای بویه برج شکل و یا تیرک شکل در صورت لزوم
- رنگ نور: قرمز
- مشخص نورانی: نامشص است. بطور مثال می تواند چشمک زن سریع، فقط چشمک زن، چشمک زن بلند و یا چشمک زن مختلف باشد.
LATTERAL
PORT HAND MARKS
ب- علامت های سمت راست
رنگ علامت: سبز
شکل: مخروطی، برج و یا تیرک
مشخصه روز: یک مخروط سبز رویه بالا و در بالاترین قسمت بویه های برج شکل و یا تیرک شکل
LATTERAL
STARBOARD HAND MARKS
3-2-1- علائم کاردینال در سیستم علامت گذاری A
-
علائم کاردینال همانند قطب نما نشان دهنده چهارجهت اصلی یعنی، شمال، جنوب،
شرق و غرب بوده و دریانوردان را بطرف آبهای ایمن هدایت می کند و در جهت
مخالف، محل های ناامن و نقاط خطرناک را می شناساند.
با مشاهده آن علائم
بطرف جهتی که نام گذاری شده باید ادامه حرکت داد. یعنی یک دریانورد با
مشاهده علامت شمال باید بطرف شمال آن علامت، با دیدن علامت جنوبی بطرف
جنوب، با دیدن بویه شرقی بطرف شرق و با مشاهده علامت ضرب باید بطرف غرب آن
علامت تغییر مسیر دهد.
3-2-2- موارد استفاده از علائم کاردینال در سیستم علامت گذاری A
الف- برای نشان دادن اینکه بیشترین عمق در همان جهتی از علامت قرار دارد که نام علامت است.
ب- برای نشان دادن اینکه از کدام طرف یک مانع آب مطمئن (منطقه ایمن) وجود دارد.
ج- برای جلب نظر روی یک شکل در کانال، مثل یک پیچ، یک دوراهی و یا انتهای منطقه کم عمق
3-3-1- علامت شمال در سیستم علامت گذاری A
مشخصه
روز علامت شمال: دو مخروط سیاه که رویهم قرار گرفته و رأی هر دو مخروط
بطرف بالا است. لازم به اشاره است که مشخصه های روز یکی از علائم مهم است
که باید بدقت بخاطر سپرده شود.
رنگ بدنه علامت شمال: از دو رنگ سیاه و زرد تشکیل می گردد. بطوریکه قسمت بالای آن سیاه و پایین آن زرد است.
شکل علامت شمال: بصورت برج و یا تیرک است.
رنگ نور علامت شمال: سفید است.
مشخصه
نورانی علامت شمال (ریتم فلاش): بصورت چشمک زن خیلی سریع (100 تا 120 چشمک
در دقیقه) و یا چشمک زن سریع (50 تا 60 چشمک در دقیقه)
محل خطر در علامت شمال: محل خطر در جنوب آن است.
3-3-2- علامت شرق در سیستم علامت گذاری A
مشخص روز علامت شرق: دو مخروط سیاه، بطوریکه قاعده آنها بطرف هم بوده و رأس مخروط ها یکی بطرف بالا و دیگری بطرف پایین قرار دارد.
رنگ بدنه علامت شرق: رنگ بدنه سیاه و یک نوار پهن زرد رنگ در وسط آن دیده می شود.
شکل علامت شرق: بصورت برج یا تیرک است.
رنگ نور در علامت شرق: سفید
مشخصه
نورانی علامت شرق (ریتم فلاش): بصورت چشمک زن خیلی سریع که بصورت سه چشمک
در هر پنج ثانیه و یا چشمک زن سریع بصورت 3 چشمک در هر ده ثانیه است. جهت
بخاطر سپردن صفحه ساعت را در نظر بگیرید عدد سه در شرق است اگر ساعت 12:00
را شمال فرض کنیم.
محل خطر علامت شرق: در غرب آن است.
3-3-3- علامت غرب در سیستم علامت گذاری A
مشخصه روز علامت غرب: دو مخروط سیاه که رأس آنها بطرف یگدیگر است.
مشخصه بدنه علامت غرب: رنگ بدنه زرد و یک نوار پهن سیاه رنگ در وسط آن دیده می شود.
شکل علامت غرب: بصورت برچ و یا تیرک است.
رنگ نور علامت غرب: سفید است.
مشخصه
نورانی علامت غرب (ریتم فلاش): بصورت چشمک زن خیلی سریع بصورت نه چشمک
خیلی سریع در ده ثانیه و یا بصورت چشمک زن سریع بصورت 9 چشمک سریع در هر 15
ثانیه است جهت بخاطر سپردن از ساعت استفاده می توان نمود به این صورت که
عدد 9 در صفحه ساعت نشان دهنده غرب است.
محل خطر علامت غرب: در شرق علامت است.
3-3-4- علات جنوب در سیستم علامت گذاری A
مشخص نور علامت جنوب: دو مخروط سیاه که رویهم قرار گرفته و رأس انها بطرف پایین است.
رنگ بدنه علامت جنوب: قسمت پایین آن سیاه و قسمت بالا زرد رنگ است.
شکل علامت جنوب: بصورت برج و یا تیرک است.
رنگ نور علامت جنوب: رنگ نور سفید است.
مشخصه
نورانی علامت جنوب (ریتم فلاش): چشمک زن خیلی سریع بصورت شش چشمک خیلی
سریع و در دنباله آن یک چشمک بلند در هر ده ثانیه، و یا چشمک زن سریع بصورت
شش چشمک سریع و در دنباله آن یک چشمک بلند در هر 15 ثانیه است.
برای
بخاطر سپردن می توان از ساعت استفاده کرد به این صورت که عدد شش در جنوب
صفحه ساعت قرار دارد برای اینکه تعداد چشمک آن با چشمک های علامت شرق و غرب
اشتباه نشود در دنبال آن یک چشمک بلند استفاده می نمایند.