باید خود را از قید کلمات آزار دهند و
تعارفات بی پایان خلاصی بخشیم و به اصل مطلب بپردازیم در غیر این صورت در
دنیای مجازی مطالب مان خواننده ایی نخواهد داشت
اینترنت همه چیز را
تحت شعاع خود قرار داده است حوزه های مختلف علمی ، اجتماعی ، اقتصادی و
سیاسی و غیره ….
اما فکر می کنم مهمترین حوزه ایی که تحت تاثیر دنیای مجازی قرار گرفته است
حوزه ادبیات است . همانگونه که می دانیم مهمترین خصیصه اینترنت سرعت در
داده ها و انتقال سریع آنهاست . کدهایی که در برگیرنده حجم عظیمی از
اطلاعات هستند . موتورهای جستجو وظیفه سرچ آن چه شما در ذهن دارید را بر
عهده دارند . آنها برای انتقال پیام به هیچ چیز جز همان کلمات کلیدی که شما
نوشته اید نمی پردازند شاید اگر به جای سرچ ، همین سئوال را از فرد آگاهی
بپرسید برای شما ساعت ها مقدمه چینی کند و یا اصلا بگوید شما باید فلان
حوزه ها را بیاموزید و بعد به دنبال این پاسخ باشید .
احساسات ، عواطف و حتی دانش آنها باعث می شود بسیاری از چیزها را به شما
نگویند اما موتورهای جستجو نه احساس دارند و نه به میزان اطلاعات و جنسیت
شما کار دارند آنها یک راست شما را به سوی موضوعی که جستجو کرده اید می
کشانند ، آن هم با کلی مطلب در مورد یک موضوع ، مطالعه این پاسخ ها می
تواند به شما یک دید کلی از آن چه در ذهن دارید ارایه نماید.
بسیاری اوقات شما به دنبال املا و یا معنای یک کلمه هستید موتور جستجو داده
هایی را به شما می دهد که با استفاده از همان داده ها مشکل تان حل می شود و
دیگر نیازی نیست حتی وارد سایت های مربوطه شوید . در اینجا آنچه توانسته
کار شما را راحت و سریع کند تیتریست که پاسخ شما در آن قرار دارد . پس شما
به یک عصاره دست یافته اید .
آیا حس کرده اید که شوق و اشتیاق نسل امروز نسبت به خواندن رمان های طولانی
شدیدا کم شده است ؟
دگر جوانان نمی توانند ساعتها وقت بگذارند که توده عظیمی از نوشته ها را
دنبال کنند .
نویسندگان داستانهای بلند به اساطیر نویسندگی می پیوندند و جای آنها را
نویسندگانی نظیر پائولو کوئلیو می گیرند چرا که داستانهای کوئلیو تنها چند
سطر است . بدون کوچکترین وقت کشی انگیزه و ایده فکری خویش را منتقل می
سازد .
در حوزه فلسفه و جامعه شناسی هم همین اتفاق افتاده ، دیگر جوانان نوشته های
فیلسوفانی نظیر شوپنهاور و یا فردریش نیچه را در کتابهای آنها جستجو نمی
کنند جملات و چکیده سخنان آنها جای کتابهای قطور آن ها را گرفته است اسقبال
از نوشته های جبران خلیل جبران هم به همین خاطر است چون خلاصه و زیباست
متفکرین و اندیشمندانی همچون ارد بزرگ و یا دالایی لاما هم پاسخ دهنده به
نیازهای فکری جوانان به همین شیوه هستند در وادی شعر هم کدگرایی نمود یافته
است اشعار کوتاه شدیدا مورد استقبال قرار گرفته و در این راه اشعار
حکیمانی نظیر فردوسی ویا سعدی هم در حد یک بیت و یا حتی در حد یک مصرع
مورد استفاده قرار می گیرد .
در حوزه اطلاع رسانی و اخبار هم می بینید : در بسیار از روزنامه ها و یا
سایتهای خبری شورایی تحت عنوان شورای تعیین تیتر وجود دارد . کمبود زمان و
گذرایی چشم مخاطب بر روی مطالب باعث شده تیتر ها بسیار داغ و پر حرارت
باشند تا مخاطب را به خواندن متن ترغیب کنند تازه در این مرحله هم متولیان
اخبار فهمیده اند که مخاطب بدنبال چکیده خبر است و نه اصل خبر ! برای همین
یک چکیده و خلاصه اول هر خبر می گذارند تا مخاطبی که زمانی برای صرف وقت
ندارد پی به اصل جریان ببرد .
سخنرانی های طولانی هم دیگر خریداری ندارد امروزه سیاستمداران بجای آن به
مصاحبه های متنوع و تیتر وار می پردازند تا مخاطب خسته نشود . صدا و سیما
هم به جای پخش کردن سخنرانی های طولانی به ارایه گزیده های آنها بسنده می
کند .
اینترنت تعارفات را برداشته و به همه گوشزد می کند که دنیای امروز دنیای
ثانیه ها و چکیده ها ست .
شاید بهتر باشد من هم به این بحث در همین جا خاتمه بخشم چون هدفم این بود
که بگویم (( باید خود را از قید کلمات آزار دهند و تعارفات بی پایان خلاصی
بخشیم و به اصل مطلب بپردازیم در غیر این صورت در دنیای مجازی مطالب مان
خواننده ایی نخواهد داشت ))
اکرم صادقی
http://nokte.tumblr.com
"