بازی پارسیان - خرید

سایت جهت درج انواع مطالب و انتقال پیج رنک ساخته شده است

بازی پارسیان - خرید

سایت جهت درج انواع مطالب و انتقال پیج رنک ساخته شده است

مکاتب نقاشی دوره صفوی

مکتب نقاشی دوره صفوی شامل دو دوره است : 1. دوره اول : مکتب بهزاد : از نظر فنی که بر روش ( بهزاد ) و شاگردانش استوار است . الف : در این دوره مقام و منزلت هنرمندان به حمایت شاهان صفوی بالا رفت . ب: علاقه شاه طهماسب به نقاشی چنان بود که امیدوار بود خود یکی از نقاشان ماهر شود ج: اثر بی مانند این دوره ( شاهنامه طهماسبی ) است که بیش از 250 نقاشی مینیاتوری دارد . 2. دوره دوم : مکتب رضا عباسی : این مکتب در اصفهان و در دوره شاه عباس اول و جانشینان او به وجود آمد . الف : مکتب این دوره به مکتب ( رضا عباسی ) معروف شده است . ب: رضا عباسی دستاوردهای پیشینیان را در هنر تصویر نگاری به اوج رساند . ج : سبک دیگری که در این دوره پدید آمد سبک (صادق بیگ افشار ) بود

هنر ایران در دوره صفویه به لوور می رود نمایشگاه «قرن اصفهان» با تاکید بر اهمیت دوره صفویه در تاریخ ایران و با هدف آماده سازی بخش هنرهای اسلامی موزه لوور پاییز سال 1386 در موزه لوور برپا می‌شود. صبح امروز 11 تیرماه در نشست مشترک هیات موزه لوور به ریاست «هنری لوآرت» و موزه ملی به سرپرستی محمد رضا کارگر ،برگزاری نمایشگاه ایران دوران صفویه در موزه لوور بررسی و زمان این نمایشگاه قطعی شد. هنری لوآرت رئیس موزه لوور در حاشیه این نشست با اشاره به قطعی شدن برپایی این نمایشگاه گفت:«مهمترین بخش سفر هیات کارشناسی موزه لوور گفتگو درباره همکاری موزه ملی و موزه لوور در برپایی نمایشگاه صفویه بود. امروز در همین زمینه‌ها صحبت می‌کردیم که در پاییز 2007 در موزه لوور برگزار خواهد شد و تحت عنوان قرن اصفهان است.» وی با اشاره به این که برپایی این نمایشگاه اهمیت زیادی برای موزه دارد،‌ افزود:« یکی به این دلیل که دوره صفویه دوره عظمت و شکوه بخشی از تاریخ ایران است. نکته دیگر این که نمایشگاه در چارچوب آماده کردن بخش هنرهای اسلامی که در حال آماده سازی است در سال 2009 مهیاست.» لوآرت، طرح ایجاد چنین بخشی را از سال 2003 دانست:« البته درحال حاضر مجموعه بسیار زیبایی از هنرهای اسلامی در موزه لوور وجود دارد. اما در شرایط مناسبی ارائه نمی‌شوند . هدف ما از ایجاد این دپارتمان ارائه هرچه بهتر این مجموعه زیبا و بی‌نظیر در چیدمان و ارائه جدید بود. به طوری که در جهان یگانه باشد .در این بخش آثار زیبایی از هنر اسلامی از اسپانیا گرفته تا هندوستان و آثاری از قرن هفتم تا ابتدای قرن بیستم به نمایش گذاشته خواهد شد.» رئیس موزه لوور با اشاره به این که در این سفر مذاکراتی درباره برپایی نمایشگاه تمدن هخامنشی پس از نمایشگاه «قرن اصفهان » صورت گرفت، گفت:« در طول سفر دو روزه‌ام به ایران درباره برپایی این نمایشگاه در موزه لوور صحبت کرده‌ایم، اما هنوز تاریخ دقیق آن مشخص نشده است و صحبت‌های بعدی را هنگامی که دوستان ایرانی در پاییز به فرانسه بیایند مشخص خواهیم کرد. » وی بااشاره به امضای تفاهم نامه‌ای که در نوامبر 2004 با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در ایران امضا شده بود، یکی از دلایل سفر خود به ایران را در قالب مفاد آن توافق دانست:« ما در این تفاهم نامه برنامه همکاری‌ در امور پژوهشی؛ موزه‌داری و فعالیت‌ها بین موزه‌ای و برپایی نمایشگاه‌های فرهنگی و موزه‌ای پیش‌بینی کرده‌ایم و به همین خاطر هر سال دو بار در ایران و فرانسه نشست هایی برگزار می‌شود.» لوآرت درباره برپایی نمایشگاهی از آثار موزه لوور در موزه ملی گفت:«در تفاهم نامه مشترک موضوع نمایشگاه‌های مشترک موزه لوور در تهران مطرح شده و در این زمینه نیز صحبت‌های مقدماتی انجام گرفته است. اما با توجه به عملیات بازسازی موزه ملی قرار شد، بعد از بازسازی موزه ملی ایران صحبت‌های نهایی در این زمینه انجام شود. هیات ایرانی نیز در سفر خود به پاریس در مورد نوع این نمایشگاه‌ها به توافق می رسند.» وی با بیان سابقه خوب باستان‌شناسان فرانسوی و همکاری دیرینه موزه لوور با ایران گفت:« درصدد هستیم که همکاری‌هایمان در زمینه پژوهشی، انتشاراتی، موزه‌داری و تبادل کارشناس گسترده‌تر شود. مثلاً در زمینه انتشارات می‌توان کتابی درباره معرفی آثار ایران و فرانسه به دو زبان فارسی و فرانسه منتشر کرد. آن‌چه اهمیت دارد برنامه‌های علمی و پژوهشی است که به صورت متقابل اجرا می شود و این برنامه‌ها بسیار مفید هستند که بین موزه لوور و موزه ملی و سایر موزه‌های ایران ادامه خواهد داشت.» لوآرت همچنین به تجربه موزه لوور در جذب مخاطب اشاره کرد و افزود:« سالانه 5/7 میلیون نفر از موزه لوور دیدن می‌کنند، بسیار مفید است که در زمینه کار و نحوه برخورد با مخاطبان موزه‌ای، تجربیات و اطلاعات خود را در اختیار موزه‌داران ایرانی قرار دهیم.» خلاصه:دربارة سابقة تاریخی نصب سنگاب در مساجد و اماکن مقدسه و گذرگاههای مردم ، اشکال گوناگون این سنگابها ، جنس آنها ، معرفی چند سنگاب تاریخی در اصفهان و اشعاری که بر روی آنها حک شده. سنگابهای تاریخی اصفهان از دوره صفویّه دکتر لطف الله هنرفر در بین آثار و ابنیه نفیس تاریخی اصفهان سنگابهای مساجد خود مجموعه جالبی را تشکیل می دهد تا آنجا که نگارنده تحقیق کرده است نصب سنگاب در مساجد و اماکن مقدسه و گذرگاه‌های مردم از دوره صفویه در ایران معمول شده است و یقیناً بوجود آمدن این دسته از پدیده‌های هنری ارتباط خاصی با عقاید و مذهب مردم آن دوره دارد زیرا مذهب تشیع از ابتدای تأسیس دولت صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول مذهب رسمی دولت و دین اکثریت مردم ایران قرار گرفته است و سلاطین صفویه و امرا و مقربین درگاه پادشاهان و ایرانیان شیعه و بزرگان مذهب با جان و دل کوشیده اند و در پرتو معتقدات آنها در مساجد و مقابر ائمه و امام زادگان و علمای شیعه آثاری از هنرهای زیبا به یادگار گذاشته شده است که از نظر ظرافت کمتر شبیه و مانند دارد و از این قبیل است اقدامات آنها در تعمیر و تزیین مشاهد متبرکه عراق و مشهد و زیارتگاه‌هایی مانند هارون ولایت و امام‌زاده اسماعیل و امام زاده احمد و درب امام و مانند این آثار هنری در شهر اصفهان. [16] سنگاب نفیس مدخل مسجد شاه اصفهان ـ دوره شاه عباس کبیر علاقه و ارادتمندی خاص مردم شیعه مذهب ایران به امام سوم و تأثر و تأسف شدید آنها از مظلومیت امام و اصحاب او و فاجعه کربلا و شهید شدن امام اهل بیت اطهار و یاران او در حالی که حتی بنی‌امیه آب فرات را هم بر روی او و خانواده و اصحاب او بستند و نه تنها حاضر نشدند به جگر گوشه او حضرت علی اصغر (ع) هم قطره آبی برسانند بلکه آن کودک معصوم را نیز در آغوش پدر به قتل رساندند موجب شده است که به هر تشنه لبی آب رایگان بدهند و در مساجد و مقابر و بازارها و گذرها مخصوصاً به هنگام تابستان ظروف و قدح‌های آب سرد قرار دهند تا مردم راهگذری که تشنه‌اند از آن آب بنوشند و خاطره شهادت امام و اصحاب او را که تشنه کشته شده اند زنده و جاویدان نگاه دارند و به امام و اهل و بیت او سلام بفرستند و به قاتلین آنها لعنت کنند. در مساجد و آثار سلطنتی جام و قدحهای ساده بازار و گذر شکل با شکوهتری به خود گرفته و با سنگهای نفیس یک‌پارچه سنگابهایی ساخته و پرداخته شده است که زینت افزای تزیینات کاشی‌کاری گنبدها و در و دیوار مساجد باشکوه اصفهان شده است. سنگابهای مساجد و اماکن مقدسه اصفهان از نظر شکل مختلف است. بیشتر سنگابها دایره‌مانند است و برخی از آنها به شکل مستطیل ساخته شده است. نوع سنگ سنگابها از مرمر و یشم یا سنگ پارسی و نوعی از سنگهای آهکی است. بعضی سنگابها مانند دو سنگاب مرمری دو گنبد شرقی و غربی مسجد شاه اصفهان از مرمر یکپارچه صیقلی شده است و بعضی دیگر مانند سنگاب مدخل مسجد شاه و سنگاب چهل ستون جانب غربی گنبد بزرگ مسجد شاه از سنگ یشم منقش به گل و بوته با خط و کتیبه به وجود آمده است. در دوره های بعد از صفویه نیز بوسیله مردم خیَّر سنگابهایی به یادگار گذاشته شده ولی این دسته از سنگابهای اصفهان مانند سایر صنایع و هنرهای ظریف عهد صفویه بعد از آن دوره درخشان رو به تنزل گذاشته و از حیث صنعت حجاری و آرایش گل و بوته و خط با سنگابهای عهد صفوی قابل مقایسه نیست. نگارنده در این مقاله خوانندگان محترم را با سنگابهای مشهور اصفهان از دوره صفویه و حجاری و خط و کتیبه‌های آنها آشنا می کند و تصویری چند از سنگابهای مزبور را زینت‌بخش این مقاله می نمایند. سنگابهای نفیس مسجد شاه: در مدخل مسجد شاه اصفهان سنگاب نفیسی تعبیه شده است که با گل و بوته آرایش شده و همه نویسندگان داخلی و خارجی عهد صفویه و دوره‌های بعد آنرا از شاهکارهای موجود در مسجد شاه اصفهان معرفی کرده‌اند. سه سنگاب مرمری یکپارچه در زیر دو گنبد شرقی و غربی مسجد و چهل ستون جانب شرقی گنبد بزرگ قرار دارد و در چهل ستون جانب غربی سنگاب نفیسی از سنگ یشم تعبیه شده که با آرایش‌های گل و بوته تزیین شده و در اطراف آن اشعاری به خط نستعلیق برجسته مورخ به سال 1095 هجری قمری به شرح زیر حجاری شده است: چون به فرمان سلیمان زمان شاه جهان گرچه سر پوش به دریا نتوان پوشیدن علی حبه جنه یا قاهر العدو آنکه باشد فلکش از مه نو حلقه به گوش لیک بر شهرت بحرست حبابش سر‌پوش شـاه جمجاه کـز آوازه آب تـیغش خضر چون وصف روان‌بخشی این آب شنید قسیم النار و الجنه یا والی الولی شد به کانون جهان آتش بیداد خموش گفت با آب بقا آب رخ خود مفروش گشت در مسجد شاه این قدح آب تمام چون بیاد شهدا آبخوری میگوید وصی المصطفی حقا یا مظهر العجایب که زهم چشمی او جام‌جم آمد بخروش لب باز قدح او که بجان بادت نوش نیست بـر ساغـر زرین فلک چشمک زن فکر سامی پی تاریخ بهر سو میگشت امام الانس و الجنه یا مرتضی علی بسکه موجش شده چون آب گهر بار رنوش گفتمش زمزمی از کعبه ثانی زده جوش [17] سنگاب باشگاه افسران: در تالار تیموری که بنای دوره حکمرانی رستم بن عمر شیخ بن تیمور در شهر اصفهان است و در سالهای اخیر به باشگاه افسران اصفهان اختصاص داده شده و در وسط یکی از باغچه‌های موجود این کاخ و در ضلع جنوبی آن سنگاب نفیسی که در دوره سلطنت شاه عباس دوم ساخته شده نصب شده است که در اطراف آن به خط نستعلیق برجسته اشعار زیر حجاری شده است: یـافت تـوفیق ز رب متعال بـاغبان شـه داریـن کمـال کرد آراسته جامی ز رخام که شود بهره‌ور از کوثر و جام تا خورد آب ازو تشنه لبـی گردد آمرزش او را سببی باغبان گشت سنه جام کمال چـون شـد از آب بـقا مالامال 1056 سنگاب مسجد حکیم از بناهای دوره شاه عباس دوم و باقیمانده یک سنگاب از دوره شاه صفی در مسجد جمعه اصفهان و دو سنگاب در امام زاده اسماعیل و سنگاب مدرسه چهار باغ از دوره [18] شاه‌سلطان حسین نیز از نظر شکل و زیبایی کار حجاری آنها از آثار هنری جالب اصفهان است که تصویر آنها را در این مقاله به دست می دهیم. سنگاب مسجد حکیم اصفهان دوره شاه عباس دوم سنگاب بی نظیر باشگاه افسران ـ دوره شاه عباس دوم سنگاب کلیسای وانک در جلفای اصفهان: نصب سنگاب در مساجد عهد صفویه در کلیساهای جلفا نیزکه معابد از ارامنه مسیحی مقیم اصفهان بوده است اثر مستقیم گذاشته و ارامنه هم به تقلید از مسلمانان در بعضی از کلیساهای خود سنگابهای نصب کرده‌اند که در اطراف آن شمع روشن میکرده اند و هم اکنون نیز این کار ادامه دارد. از جمله سنگابهای نفیس کلیساها سنگاب تاریخی کلیسای وانک است. ساختمان کلیسای وانک در سال 1655 میلادی برابر 1065 هجری در دوره سلطنت شاه عباس دوم شروع شده و در سال 1664 میلادی برابر 1074 هجری به پایان رسیده است. سنگاب این کلیسا که فعلاً در مقابل در ورودی آن قرار دارد دارای نقوش برجسته و کتیبه‌ای به زبان ارمنی به شرح زیر است: « این سنگاب یادگار آودیک فرزند بونیات است به تاریخ1116 ». (سال 1116 سال ارمنی است که برابر است با 1667 میلادی 1077 هجری قمری). [19] سنگاب مدرسه چهار باغ اصفهان ـ دوره شاه سلطان حسین سنگاب تاریخی ـ کلیسای وانک ـ دوره شاه عباس دوم سنگاب امام زاده اسمعیل. در اطراف این سنگاب صلوات بر چهارده معصوم حجاری شده و در یک لوحه نام بانی و تاریخ ساختمان آن در دوره سلطنت شاه صفی به شرح زیر ذکر شده « وقف نموده بر آستان حضرت امام زاده اسمعیل (ع) این حوض را حاجیه شاهمر بنت حاج میرزا علی جزی برخواری سنه 1049». [20] هنر دوره صفویه 1-5-2 – نقاشی و کتاب آرائی : عهد صفوی : در دهه های نخت حکومت صفویان ، نقاشی همان راه مکتب هرات را ادامه می دهد. یکی از پر ارزش ترین آثار این دوره، نسخه های مصوری از خمسه نظامی است که تقریباً همه نقاشان معروف زمان، تصویری در آن کشیده اند. برخی چون آقا میرک و میرسیدعلی از شاگردان بهزاد بودند و برخی چون سلطان محمد از او تأثیر گرفته بودند. در این تصاویر، رنگ ها غنی تر، ترکیب بندیها متراکم و پیکرها پرتحرک تر از تصاویر کتابهای پیشین هستند. در سالهای بعد به علت رشد شهرنشینی و حمایت از اصناف و پیشه دوران و گسترش صنایع دستی به خصوص با ساختن کاخهای جدید در پایتخت جدید اصفهان ضرورتاً نقاشی شکل دیگری به خود می گیرد. در مواردی، جزئی از معماری می گردد و بر دیوارها به منظور تزئین بکار گرفته می شود و در مواردی به صورت نقاشی دیواری و غیره مطرح می گردد. به هر حال تا اندازه ی زیادی از حد کتاب آرایی پا فراتر می نهد. از مشهورترین بناهای این عهد که نقاشی در آرایش داخلی آنها استفاده شده است، ساختمان عالی قاپو، و چهلستون در اصفهان هستند. بخشی از تحول در نقاشی عهد صفوی، به خاطر آشنایی با فرهنگ غربی است، چنانچه فرهنگ غرب دولت صفوی را شدیداً مجذوب خود می سازد و برای اولین بار عده ای از نقاشان اروپایی به ایران می آیند و متقابلاً جوانانی به ایتالیا فرستاده می شوند تا نقاشی غربی را بیاموزند. به این جهت در اواسط عهد صفوی ما شاهد دو شیوه در نقاشی هستیم. 1. تکامل شیوه ی سنتی 2. شیوه ی نقاشی است. اروپایی مآب تأثیر نقاشی غربی و بر نقاشی ایران، تنها در حد شکل تصاویر و رعایت بعد نمایی و سایه پردازی و غیره نیست، بلکه در وسایل نقاشی نیز تغییراتی پدیدار می شود. استفاده از رنگ و روغن ، بوم نقاشی و رنگ های خاص نقاشیهای غربی از جمله این تغییرات است. از نقاشانی که به شیوه های سنتی نقاشی را ادامه می دهند، باید از محمدی، آقا رضا، رضا عباسی ( که احتمالاً همان آقا رضا است) نام برد. از خصوصیت آثار پردازش آنها تکامل نگرش کمال الدین بهزاد به حالات طبیعی انسانی بوده است. آنها در نهایت سادگی با دستی قوی و قلمی پر مهارت، آثاری از خود به جا گذاشته اند که تا بیش از آن در نقاشی ایران سابقه نداشت. توجه رضا عباسی به خود انسان بیشتر از فضای اطراف اوست. این نکته حتی در تأکید پرداخت اودر شکل انسان نسبت به زمینه های ساده ای که در آثارش استفاده کرد، کاملاً روشن است. از این زمان به بعد، نقاشی دیگر در خدمت کتاب آرایی نیست و شکلی مستقل به خود می گیرد. این نکته در آثاری که از هنرمندان به اروپا رفته آشکارتر است. از معروفترین این هنرمندان محمد زمان نام دارد. نقاشی های او کاملاً بر اساس نقاشی غربی است. موضوع نقاشیهای محمد زمان در مواردی ، رابطه ای با فرهنگ اسلامی – ایرانی ندارد. اما در مواردی هم جنبه های فرهنگی زمان خود نظر داشته است، که از جمله آنها تصاویری است که بر مبنای ادبیات فارسی کشیده است. عنصری که در نقاشی ایران طی قرون متمادی رعایت شده است، یعنی استفاده از جنبه های تزئینی در نقاشیها، مثل دقت در جزئیات ، ریزه کاریها و پرداختهای ظریف ، در آثار محمد زمان هم دیده می شود. حتی شکل درخت ها و گلهایی که در زمینه نقاشیهای اوست، اکثراً به عنوان نقش مایه (موتیف) در حاشیه ی کتاب ها، و یا در خود نقاشیهای گذشته و حتی همزمان او دیده می شود. اما یک تفاوت بین آثار محمدزمان و دیگران وجود دارد، و آن گرایش به اصول طبیعت پردازی است،‌یعنی بعد نمایی، سایه پردازی و غیره، از این رو، در آثار محمد زمان دیگر نه غنای رنگهای شفاف و تخت بهزاد را می توان دید، و نه ظرافت و سرزندگی خط های رضا عباسی را تجلید عهد تیموری : با ورود فرهنگ و هنر چینی، به وسیله مغولها، پشت جلدهای عهد تیموری نیز تغییر می یابد. جلدهای بدست آمده از این عهد از دقت و ظرافت قابل توجهی برخوردارند. شیوه کار همان شیوه قدیمی بوده است. اما نقشها تحت تأثیر عناصر تصویری هنر چینی است. در آستر جلد هم از همان شیوه چرمهای بریده بر زمینه هایی روشن استفاده می شده است. تفاوت این پشت جلد با آثار پیشین در استفاده از نقشهای طبیعی و گیاهان است 4-4-2 – کاشیکاری : عهد تیموری : پس از حمله مغولها و ویرانی حاصل از آن طبیعی بود که مرمت و نوسازی ویرانه ها از سرگرفته شود. کاشیکاری هم که از انواع مکمل معماری است، همپای بازسازی ویرانیها در عهد تیموری رشد می کند. در این عهد شیوه ی جدیدی مورد استفاده قرار می گیرد که «معرق کاری» و یا «کاشی موزاییک» نام دارد. شیوه های کار به این ترتیب بوده است که سفالهای لعاب داده شده را بر مبنای طرح اصلی، به قطعات کوچکی می تراشیدند. سپس با کنار هم گذاشتن آنها، به شکل هندسی دست می یافتند. از آثار مشهور عهد تیموری باید از «مسجد کبود تبریز، سلطانیه و محراب معروف مدرسه امامی در اصفهان» نام برد. 5-4-2 – قالیبافی : عهد تیموری : در بررسی نقاشیهای عهد تیموری، تصاویری از قالی را می توان جست. در قالیهای این عصر بیشتر از نقش ترنج و کچک استفاده شده است. اما استفاده از نقشهای هندسی و طبیعی نیز در مواردی دیده شده است. ولی وجه مشترک اکثر این نمونه ها در استفاده از خط در حاشیه ی قالیهاست. «قالیهای ترنج و لچک» عبارت از نقشی مرکزی (ترنج) و چهار نیمدایره در 4 گوشه قالی (لچک) هستند، نقوش هندسی قالیهای این عهد بیشتر عبارت از نقشهای شطرنجی و یا تلفیقی از اشکال منظم هندسی است. در بعضی موارد هم تأثیر نقاشی بر قالی دیده شده است. نوع دیگری از نقش قالی که رایج بوده است. به نام نقش سجاده ای (محرابی) معروف است. اما بیشتر قالیها با سه نوع طراحی در این عهد دیده می شود. ترنج و لچک، سجاده ای ، هندسی متأسفانه خود قالیها در دست نیست، و از این رو کیفیت آنها برای ما روشن نیست و فقط می توانیم تصویر آنها را در نقاشیها ببینیم 6-4-2 – فلزکاری : فلزکاری در آثار عهد تیموری تنها به این دلیل ارزش دارد که طلاکاری و مرصع کاری باردیگر در آثار فلزی دیده می شود. تشابه تصویری آثار سفالین و فلزی نیز در این عهد بسیار زیاد است. خصوصیت نقشهای این عهد در جایی است که برای جلوه بیشتر روی فلز بکار گرفته می شود یعنی زمینه یا نقش روی زمینه را صیقل می دادند تا نقشها جلوه ای بیشتر داشته باشند خوشنویسی و تذهیب عهد مغول با حمله مغولها وقفه ای در رشد خوشنویسی و تذهیب ایجاد می شود، اما پس از اینکه حکام مغول (ایلخانیان) اسلام می آورند. خوشنویسی و تذهیب از نو جان می گیرد. در این عهد نوعی خط در ایران رایج می شود که به خط تعلیق معروف است. خصوصیت این خط در این است که حروفش از سمت راست به چپ، و از پائین به بالا تمایل دارند. تذهیب نیز چون گذشته شامل آرایش میان سطرها می شود، و در نسخه هایی نیز طلا اندازی بر زمینه کاغذ دیده شده است. طلا اندازی یعنی دور کلمات و یا جملات را با خطوطی که مناسب با حرکت خط بوده، حاشیه بندی می کردند. سپس فاصله ی میان سطرها را با رنگ طلایی پر می کردند. این شیوه به خصوص در عهد ایلخانیان مورد توجه قرار گرفته است. از خطاطان مشهور این عهد باید از عبدالله محمد همدانی و عبدالصیرفی نام برد که خوشنویسی یکی از نسخه های (مقامات حریری) منسوب به اوست. 4-2 – هنر دوره تیموری 1-4-2 نقاشی و کتاب آرایی : عهد تیموری: هرات پایتخت تیموریان بوده است و هنرمندانی که تا بیش از این عهد در تبریز و شیراز دیگر نقاط کار می کردند، جذب هرات شده و مکتبی را در نقاشی به نام «مکتب هرات» پایه گذاری کردند. نکته قال توجه در نقاشی این عهد رهایی نقاشان از تأثیر هنر چینی است. تصاویری که از شاهنامه بایسنقری در دست است، این نکته را ثابت می کند. رنگ آمیزی به مراتب غنی تر از مکتب های پیشین است. همین طور ترکیب بندی (کمپوزیسیون) در این نقاشیها به حد قابل توجهی کاملترشده است. به عبارتی ، تأثیر مکتب شیراز در این نقاشیها دیده می شود، یعنی در عین سادگی، توجه به پیکر انسانی، فضای زندگی او و طبیعت، کاملاً آشکار است. از این عهد به بعد نام نقاشان را در کنار آثارشان می توانیم ببینیم. و این دلیلی است بر رشد حرفه ای هنر زیرا نقاش توانسته اند نفوذ نام نویسنده و یا نام کتاب های معروف رها سازد. و در کنار خوشنویس و تذهیب کار و جلدساز، اعتبار و ارزش کار هنری خویش را بقبولاند. از نقاشان معتبر و معروف مکتب هرات باید از کمال الدین بهزاد نام برد. با رشدی که نقاشی در این عهد می کند طبیعی است که نقاش، دیگر چون گذشته خود را به نقاشی تصاویر دلخواه میان درباره محدود نکند. و از مرزهای موضوعات سنتی پا فراتر گذارد و زندگی مردم عادی را نقاشی کند. آثار کمال الدین بهزاد حاکی از چنین گرایشی است. (انسان) در آثار وی از حد شخصیت های افسانه ای آثار ادبی خارج می شود و در «محیط زندگی« به طور واقعی مطرح می گردد. از همین روست که بهزاد می تواند مکتب هرات را به اوجی برساند که نه فقط نقاشی عهد صفوی را پی ریزی کند، بلکه تأثیرات غیرمستقیمی نیز بر نقاشی هند و ترکیه بگذارد. بهزاد تا اوایل عهد صفوی زنده بود و شاگردان او مکتب جدیدی را در تبریز بوجود آوردند. 2-4-2 – خوشنویسی و تذهیب : عهد تیموری : رشد خوشنویسی و تذهیب در این عهد قابل توجه است. مهمترین پدیده ای که در خطاطی بروز می کند، ترکیب دو خط نسخ و تعلیق است که به نام خط نستعلیق خوانده می شود. این امربه همت خوشنویسی مشهور به نام میر علی تبریزی صورت می گیرد و شاهکار وی خوشنویسی «همای و همایون» خواجوی کرمانی است که جنید هم نقاشی های آنرا کشیده است. اما تذهیب در این عهد، از هنر چینی تأثیر فراوان می پذیرد و استفاده از عناصر تصویری مثل «ابرچینی» از دما و پرندگان و غیره و درقت در جزئیات طبیعت مورد استفاده هنرمندان این عهد قرار می گیرد. تنوع رنگی در تذهیب این عهد از گذشته است. از خطاطان معروف این عهد باید از «جعفر بایسنقری تبریزی» ، «سلطان علی مشهدی» که دیوان میرعلیشیر نوایی به خط اوست، نام برد. فلز کاری نمونه های اولیه تا عهد سلجوقی : در دین اسلام ، محدودیتهایی برای استفاده از طلا در ساخت ظروف مطرح شده، پس طبیعی بود که پس از اسلام شیوه ی ساسانی فلزکاری ظروف سیمین و زرین دیگر منسوخ گردد و به جای آن آلیاژهای مختلف مس، روی و قلع و غیره رایج شود. ولی طرحهای ظروف فلز باقیمانده تا قرنهای 3و4 هجری شباهت بسیاری به آثار ساسانی دارد. این شباهت به حدی است که گاه بیننده را در اولین نظر، دچار اشتباه می کند. اما با دقت در آثار عصر اسلامی می بینیم که استفاده از خط در فلزکاری این شبهه را برطرف می کند. رعایت زیبایی و ظرافت در فلزکاری قرنهای اولیه هجری در مورد تمام آثار دیده نمی شود. بلکه «آثاری دیده می شود که اهمیت بیشتری در زندگی روزمره داشته اند، مثل سینی و آبخوری و غیره شیوه های ساده فلزکاری در قرنهای اولیه هجری تا عهد سلجوقی ادامه می یابد. اما ازاین عهد به بعد آثار فلزی با ارزشی بدست آمده است. این آثار به مراتب ظریفتر و زیباترند، مشبک کاری روی فلز در این عهد مورد توجه هنرمندان فلز کار قرار می گیرد که بیش از آن رایج بوده است. در این عهد شیوه هایی جدید در فلزکاری بوجود می آید. از آن جمله کار گذاشتن فلزهایی مثل مس و نقره در زمینه آلیاژ های فلزهای دیگر است. این شیوه از فلزکاری به این ترتیب انجام می شده که خط های حواشی طرحهای مورد نظر را خالی می گذاشتند و سپس با مفتولی از مس یا نقره این فضای خالی را با چکش کاری پر می کردند. این شیوه در فلزکاری به «مس کوب» و «نقره کوب» معروف است. استفاده از خوشنویسی نیز در فلزکاری این عهد دیده می شود. مشهورترین آثار بدست آمده از این نوع، بشقابی است به خط کوفی که به «بشقاب آلب ارسلان» معروف است. این اثر به همت هنرمندی فلزکار به نام حسن کاشانی بوجود آمده است. نکته قابل توجه در فلز کاری این عهد پیوند بسیار نزدیک نقشهای سفالینه ها و آثار فلزی است . 2-2- هنر مغول : 1-3-2 – نقاشی و کتاب آرایی : عهد مغول : یورش ویرانگر مغول ها به ایران در اوایل قرن هفتم هجری صورت گرفت. منجر به از بین رفتن بسیاری از آثار فرهنگی ما شد. مغولها با تسلط کاملی که بر ایران و بین النهرین یافتند، به حکومت عباسیان در بغداد نیز پایان دادند. بنابراین هنرمندان را که جذب دربار عباسیان شده بودند، به خدمت خود گرفتند. وارثان چنگیز خان مغول با قبول دین اسلام دست به تأسیس دولت هایی در ایران زدند و هنرمندان را به پایتخت های خود در تبریز و مراغه کشاندند، از طرفی هم به علت مصالحه ای که بین حاکمان محلی شیراز صورت گرفت، شیراز از گزند و یورش مغولها در امان ماند. و بر این منوال گروهی از هنرمندان نیز جذب شیراز شدند. در همین زمان به همت خواجه رشید الدین فضل الله ، مرکزی علمی و هنری به نام «ربیع رشیدی» در تبریز ایجاد گردید و باعث تشویق و ترغیب هنرمندان و دانشمندان شد. خواجه رشید الدین مردی فاضل بود و از مهمترین فعالیت هایی که صورت داد، دوباره نویسی و گردآوری آثار گذشتگان بود. یعنی به عبارتی دست به حفظ و اشاعه فرهنگ دانشمندان و هنرمندان زد و همین نکته موجب ایجاد آثار بی شماری در عهد مغول و پس از آن گردید. نکته مهم در این عهد، وارد شدن عناصر تصویری چینی در آثار هنری ایران بود. این عناصر در نقاشیهای عهد ایلخانی به خوبی آشکار است. و ربیع رشیدی کتابی به نام «تاریخ رشیدی» که منسوب به خواجه رشید الدین فضل الله است ، تهیه شد که نسخه هایی از آن با نسخه هایی از آن با نقاشیهای بسیاری آرامش یافت. این کتاب شامل موضوعات تاریخی ، مذهبی و ادبی و غیره بود. از این رو نقاشیهای آن نیز تنوع داشت. در این عهد به علت ارزشی که برای حفظ و احیاء آثار علمی و ادبی گذشته قائل می شوند، کتاب هایی ادبی مثل کلیله و دمنه شاهنامه فردوسی و غیره را بارها رونویسی می کنند. همین آثار باعث ایجاد نقاشیهایی می شود که روشنگر شیوه ی نقاشی این عهد است. شیوه ای که در این نقاشیهای مطرح است، از نظر فنی به مراتب قویتر از نقاشیهای عهد سلجوقی است. رنگها تنوع بیشتری دارند، طرحها از دقت بیشتری برخوردارند و دقت در جزئیات که حاصل تأثیر نقاشی چینی است به راحتی قابل تشخیص است در اکثر این نقاشی ها شکلهایی که منشأ چینی دارند، دیده می شود. مثل کوهها، ابرها و پرندگانی که با دقت طراحی شده اند و گلها و درختانی که از پیچ و تاب هستند نمونه دیگری که از عهد در دست داریم ، نقاشیهایی از شاهنامه است که به نام «شاهنامه دموت» معروف است. نقاشیهای این کتاب تا اندازه ای متفاوت از سایر آثار است. در این نقاشیها نه تنها هنرچینی ، بلکه تأثیر هنر بیزانتین (روم شرقی) نیز دیده می شود. مجموع آثار این عهد را از آنجا که در تبریز پدید آمدند، به نام مکتب تبریز می خوانند. خصوصیت این مکتب بیش از هر چیز در تأثیر پذیری از هنر چین است. اما تنوع رنگی و دقت در طرحها با رعایت جزئیات نیز خصیصه دیگر این مکتب می باشد. در اکثر نقاشیهای این مکتب نیز شاهد یک نکته مشترک هستیم، نقشهای اصلی با رنگ هایی تیره تر از زمینه کشیده شده اند. از آنجا که در شیراز امنیتی نسبی بوجود آمد، هنرمندانی نیز جذب شیراز گردیدند و دست به ایجاد آثاری زدند که متفاوت از مکتب تبریز بود تفاوت عمده میان این نقاشیها در تأثیرپذیری کمتر نقاشان از شیوه های چینی است. به نوعی که با نقاشیهای عهد سلجوقی قابل مقایسه اند. ساده گرایی در این نقاشیها، بیشتر از نقاشیهای مکتب تبریز به چشم می خورد. ضمناً توجه به نقاشی از انسان و فضای زندگی او به مراتب بیشتر است. این آثار نیز به نام «مکتب شیراز» معروفند. پس از چندی بین شیراز و تبریز تبادلات فرهنگی و هنری برقرار شده و حاصل آن ، تأثیرات متقابل، اعتلای بیشتر کتاب آرایی و نقاشی، و شکل گیری و یژگیهای هنر ایرانی است. دیوان خواجوی کرمانی که توسط «جنبید» مصور شده، نمونه مشخص و ممتازی را از این مرحله از تحول نقاشی ایران پیش روی ما قرار می دهد. هنر گچ‌بری دوره صفویه در دوره صفویه هنر گچ‌بری وارد روشهای خاص شده‌است. به طوری که زیباترین مقرنس بندی‌های گچی با عناصر گوناگون بخوصوص مقرنس بندی‌های طاس و نیم نیم طاس همراه با نقوش گل و گیاه با انواع تیغه‌های گچی دالبری زینت بخش کاخ‌های شاهی به بهترین شکل ممکن گردیده‌است. در این میان می‌توان به پدیده‌های ارزشمند مقرنس قطار و کاربندی‌ها و یزدی بندی‌های گچی بسیار شگرف کاخ هشت بهشت و سر درب بازار قیصریه در اصفهان بخصوص دالبرهای تیغه منقوش از ظروف گوناگون همچون تنگ و سبو مقرنس بندی‌های طاسه دار گچی در تالارهای شاه نشین و موسیقی کاخ عالی قاپو و خط گچ‌بری ثلث بسیار ارزشمند در صفه درویش مسجد جامع اصفهان و بسیاری دیگر یاد فراوان داشت. "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد